یکی از ترسناک ترین احادیثی که شنیده ام

اتفاقات روزانه, نقل قول‌ها (احادیث، روایات و ...) دیدگاهتان را بیان کنید

نمی‌دانم این حدیث را از زبان که شنیدم، اما به هر حال، فکر می‌کنم از آن احادیثی است که باید از آن خیلی ترسید! (در اینترنت نیز گشتم، اما هنوز به نتیجه نرسیده‌ام که منبع حدیث کجاست)

نقل به مضمون: خداوند هفتاد پرده در مقابل آبروی هر انسان قرار داده است که با هر گناه که توبه نکند و برنگردد، یک پرده برداشته می‌شود تا در نهایت آن شخص پیش خلق، رسوا می‌شود!

نمی‌دانم انسان‌هایی که یک گناه خاص، از چهره‌شان پیداست را دیده‌اید و این رسوایی را درک کرده‌اید یا خیر؟

وقتی در نمایشگاه کتاب امسال به صورت افراد نگاه می‌کردم، برخی جوانان را می‌دیدم که سیاهی گناه چقدر زشتشان کرده است. نه تنها من، همه آن‌ها را از دور می‌شناسند! دیگر گناهشان حتی برای امثال من گناه آلود هم در چهره‌شان پیداست و این یعنی همان رسوایی که در این حدیث داریم.

گناهان کبیره‌ای مثل روابط نامشروع، خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های حرام، استعامل سیگار و انواع مواد حرام، از جمله مواردی است که معمولاً این پرده‌ها را می‌درد و به مرور سیاهی گناه در چهره انسان ظاهر می‌شود.

فکر می‌کنم استعمال سیگار یکی از بزرگ‌ترین گناهان کبیره است. تصور کنید، مسیری که یک فرد سیگاری حرکت می‌کند، پشت سر او ده‌ها انسان باید نفس خود را حبس کنند! گناه کبیره‌ای مثل مردم آزاری و خوردن حق الناس چیزی نیست که بشود راحت از کنارش عبور کرد.
همیشه وقتی یک نفر سیگاری، حتی در صد متری‌ام حرکت می‌کند، مجبورم نفسم را حبس کنم و در دل او را نفرین کنم تا چند متر از او عبور کنم و بتوانم نفس بکشم!
دو طرف و پشت منزلمان سه همسایه داریم که متأسفانه هر سه از آن پیرمردهای سیگاری پرمصرف هستند!
هر بار یکی‌شان ما را به فیض اکمل می‌رساند!
آیا خداوند از این خواهد گذشت که من در اتاق آخر منزل، لباسم را برای مدتی جلو بینی بگیرم که از شر این همسایه در امان باشم؟
صبح زود بیرون می‌روی که از هوای پاک صبح استفاده کنی، می‌بینی، یکی‌شان از تو هم سحرخیزتر بوده و سمپاشی کرده است! ساعت ۲ شب می‌روی که از سکوت شب استفاده کنی، می‌بینی دیگری در حیاطشان مشغول است! سر ظهر می‌روی، سومی… 🙁
واقعاً وقتی فکر می‌کنم می‌بینم یک انسان سیگاری چقدر راحت دارد آخرتش را به باد می‌دهد! (دنیا را که هیچ!)

 

به هر حال، وقتی انسان حدیث و اعمال خودش را بررسی می‌کند، می‌بیند چقدر باید بترسد! ترس از اینکه نکند گناهانش پرده‌ها را دریده باشند و کم کم رسوا شود 🙁
گناهان نامرئی که پیش از این در موردش صحبت کرده‌ام…
اگر یک صبح تا شب را بررسی کنیم (یا به قول عرفا، کمی قبل از خواب، یک محاسبه و مراقبه کنیم)، می‌بینیم چه گناهان بزرگی مرتکب شده‌ایم که هر یک بسی توبه نیاز دارد. من گاهی که صبح زود، ماشین را روشن می‌کنم، احساس می‌کنم همین که شیشه‌های خانه همسایه به خاطر لرزش ماشین ممکن است بلرزد و احتمال دارد از خواب ناز بیدار شود، از خودم خجالت می‌کشم. این‌ها همه جواب دادن دارد و ما گاهی فکر می‌کنیم هیچ گناه بزرگی مرتکب نشده‌ایم!
همین گناهان به مرور خودش را به حالات مختلف نشان می‌دهد و انسان را رسوا می‌کند!
یادم هست، یکی از همسایه‌ها که بعدها بعد از اینکه از زنش طلاق گرفت گفته شد صبح تا شب مقابل ماهواره انواع فیلم فاسد را می‌دیده، این اواخر، آنقدر عصبی شده بود که یک بار با یک همسایه (زن) به خاطر یک مسأله کوچک دعوایش شد، باور کنید به آن زن، چنان فحش‌هایی می‌داد که ما که در حیاطمان می‌شنیدیم، از خجالت آب شدیم…! و همین یعنی رسوایی!

خداوند نجاتمان دهد از رسوایی… إن شاء الله

۸ پاسخ به “یکی از ترسناک ترین احادیثی که شنیده ام”

  1. بختياري گقت:

    سلام – در تکمیل فرمایش شما دوست عزیز در مورد شومی گناه به این حدیث هم توجه فرمائید : پ
    یامبر صلى الله علیه وآله :
    اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛

    گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى‏شود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.

    نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳

  2. يه بنده خدا گقت:

    سلام؛

    ای کاش تأثیر گناه هایی مثل غیبت کردن دروغ گفتن مسخره کردن و تهمت زدن هم تو چهره آدم ها مشخص بود…..ای کاش.

    با ایمان سلامت و شاد باشید.

  3. اناری‌ام! گقت:

    حمید جان، درود بسیار!
    چند وقتی بود سر نزده بودم، حظ بسیار بردم اخوی!
    حیف این مطالبی که این قدر صادقانه و روان از لایه‌های پیچ در پیچ «دل» عبور کرده‌اند… ظاهراً وبلاگت زیاد فلاور نداره! کامنت‌هاش خیلی کمه! با اجازه شیرش می‌کنم!
    عزیز دل برادر به اون آدرسی که پشت مرسولات‌تان هست چیزی بفرستیم می‌رسه به دستتون؟
    پارسال تا حالا عوض نشده؟ راستی آدرس‌ت چی بود؟!! 🙂
    یه چیز دیگه هست خیلی وقته می‌خوام ازت بپرسم تو فروم می‌پرسم یه بحث جدید راه بیفته!

  4. حمید رضا گقت:

    سلام؛
    چطوری اناری جان 🙂
    حقیقت اینه که در این وبلاگ مطالبی می‌نویسم که بیشتر حکم دفتر خاطرات داره. بنابراین، چندان راضی نیستم هر کسی مطالب رو بخونه.
    حتی اشتراک ایمیلی رو هم از کنار وبلاگ برداشتم و غیرفعالش کردم که دیگه به هیچ کس ایمیل ارسال نشه.
    این مطالب چندان جنبه عمومی نداره و مخاطبان خاصی داره که خودشون می‌دونن چطور بهش دسترسی داشته باشن.
    در مورد آدرس هم، به این آدرس بفرستید، به دستم خواهد رسید: http://aftab.cc/modules.php?name=Contact_Plus
    (البته پیشاپیش ممنونم)
    منتظر مطلبتون در انجمن‌ها هم هستم…

    ممنونم.

  5. مجید گقت:

    جالب بود
    من الان دارم داشستان حضرت یحیی را از کافی میشنوم و مطالب شمارو می خونم نمی دونم کی هستین اما نوشته هاتون جالب بود
    موفق باشین

  6. زهرا گقت:

    ممنون از مطالبتون خیلی عالی بودن در ضمن اون مطلبی که در مورد هتفاد پرده اشاره فرمودید در صحیفه آمده است .

  7. زهرا گقت:

    سلام استاد ، من یکی از دانشجواتون توی دانشستان هست.وبلاگتون خیلی قشنگ بود تقریبا همشو خوندم .از این به بعد سعی میکنم همیشه پیرو باشم . نگاهتون به زندگی خیلی قشنگه ، مثل آقای رنجبر همونی که تو تلویزیون صحبت می کننده . شما هر چیز کوچیک یا بزرگیرو با یه دید خیلی قشنگتر نگاه میکنید و از هر چیزی درس میگیرید. امیدوارم خیر دنیا و آخرتو ببینید چون شما یه امیدی دوباره به زندگیم دادید . به وبلگ منم سر بزنید .آپ دیت نشدس ولی اگر درسا اجازه بده تا چند روز دیگه آپ دیتش میکنم . با اجازتون آدرس وبلاگ شمارو تو وب خودم لینک کردم .. مرسی
    موفق باشید

  8. zahra گقت:

    با سلام می خواستم بدونم گناه این قدر رو چهره تاثیر دارده و ما در زندگی خیلی گناهات می کنیم پس پیش خلق حتما رسوا می شیم و افراد گناه کار چهره هاشون چه جوری هست

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها