کلمه نامأنوسی به نام خمس

اتفاقات روزانه, دین من، اسلام دیدگاهتان را بیان کنید

دو روزی می‌شود که مادربورد کامپیوتر سوخته است و در به در از مغازه این دوست به مغازه آن دوست برای تهیه رم و مادربورد جدید و رفع مشکلات عجیبی که داشت، هستم.

عصر برای تحویل گرفتن کیس به مغازه رسول (یکی از برترین دوستانم که ۱۵ سالی می‌شود که با هم رفیق هستیم) رفتم.

وقتی وارد شدم، با گوشی صحبت می‌کرد. هر چند سعی کرد کمی آهسته‌تر صحبت کند و من هم خودم را دورتر نگاه داشتم که مثلاً متوجه نشوم، اما به هر حال، چیزهای عجیبی شنیدم!

او با یک حاج آقا در مورد خمس اموالش صحبت می‌کرد:

من سال گذشته خمس دستگاه ریسو و دستگاه چاپ رنگی‌ام را داده‌ام. امسال یک دستگاه جدید با فلان قدر قسط و فلان قدر نقد خریده‌ام که سرمایه به حساب می‌آید، خمس این چطور می‌شود؟
من از سال خمسی گذشته تا به حال، ازدواج کرده‌ام. همسرم جهازیه آورده است، آیا باید خمس آن‌ها را پرداخت کنم؟
او حتی از حبوبات و امثالهم که در امروز (که سر سال خمسی‌اش است) در منزل مانده سؤال کرد!!

باور کنید مات و مبهوت به خودم و او نگاه می‌کردم. بغض عجیبی در گلویم جمع شده بود و دلم می‌خواست رسول را بلغ کنم و یک دل سیر گریه کنم.

افسوس می‌خوردم که چرا رسول باید با این دقت زندگی‌اش را مطابق دین کند و من اصلاً انگار امروز اولین بار بود که کلمه خمس را می‌شنیدم!!؟ احساس می‌کردم او خوشبخت‌ترین انسان روی زمین و من بدبخت‌ترین انسان هستم.

به تمام نماز و روزه‌هایم شک کردم: نکند نماز و روزه، چون رایگان است، من عاشقش شده‌ام و پای خمس که وسط بیاید جا می‌زنم!؟ (حقیقتاً سخت است! تصور کنید، اگر در سر سال خمسی، ده میلیون در بانک دارید، ۲ میلیون تومانش را باید رد کنید… دل کندن از این دو میلیون ساده نیست)

با هم رفتیم نماز… بعد از نماز، کنار کشیدمش و گفتم: رسول! امروز روز عجیبی بود! دقیقاً در شرایطی که من شروع به پس‌انداز کرده‌ام این بحث پیش آمد و من حدس می‌زنم باز هم خدا دارد از زبان تو با من صحبت می‌کند، در عمرم، هر گاه موعد هر مسأله‌ای بوده است، اتفاق مشابهی مثل این افتاده و فهمیده‌ام که وقتش است که به فکر آن مسأله باشم. بنشین و حسابی برایم در مورد خمس بگو. از کجا شروع کنم؟ از که بپرسم؟ آن حاج آقا که بود؟ حساب و کتاب من را هم خواهد کرد؟

خلاصه حسابی تخلیه اطلاعاتی کردمش 🙂

چیزهای عجیبی گفت که فهمیدم چقدر غافل بوده‌ام!

***

از کودکی همیشه وقتی در خانه ما بحث خمس می‌شد (متأسفانه) اینطور گفته می‌شد که به ما خمس تعلق نمی‌گیرد. البته ممکن است تا حدودی راست می‌گفتند، چون بابای خدابیامرز ما کل پس‌انداز بانکی‌اش در لحظه مرگش فکر می‌کنم یک و نیم میلیون تومان بیشتر نبود که خرج قرض‌ها و قبر و … شد، یعنی دخل و خرج برابری داشت. اما من تازه فهمیدم که خمس فقط به آن پولی که در بانک داریم و سر سال خمسی هم خرج نشده، تعلق نمی‌گیرد بلکه ممکن است یک دستگاه برای من سرمایه باشد و آن هم خمس دارد.
یا مثلاً همیشه به ما می‌گفتند پولی که برای ازدواج و تحصیل پس انداز می‌کنید، خمس ندارد. اما من در این موضوع هم فعلاً شک کرده‌ام و نیاز به تحقیق بیشتر و پرسیدن از دفتر مرجع تقلیدم دارم.

به هر حال، فکر می‌کنم امروز از آن روزهای تاریخی عمرم بود! (به همین دلیل، آمدم که ثبتش کنم!)
هر چند شاید دیر، اما به نظر می‌رسد زمان در نظر گرفتن سال خمسی و حساب و کتاب دقیق اموال و اجناس فرا رسیده.

۳ پاسخ به “کلمه نامأنوسی به نام خمس”

  1. افتاب گقت:

    من که ترجیح میدم خمس ندم …
    اما خیلی برام عجیب… شما که قرانی هستید ، یک نگاه هم به قران در مورد خمس بیانداز و کمی فکر کن … کاری هم به رساله نداشته باشی ؛ خداییش چه برداشتی میکنید از اون ایه .. گاهی کسانی هستند که از حماقت برخی به راحتی سو استفاده میکنند …

  2. yourfriend گقت:

    lotfan ketab rozhaye pishavar ke raddi bar shabhaye pishavar ast ra motale befarmayeid.

  3. iman گقت:

    به نظرت بعضی از قوانین نیاز به بازنگری نداره
    در حالی که درآمد خیلی از ما ها زیر خط فقره بخش زیادی ازش به خاطر مالیات کم میشه
    بدون اینکه در برابرش کمترین خدمتی ارائه بشه
    از طرفی بخشی از درامدت هم به خاطر تورم هیچ بشه
    اون وقت به خمس هم فکر کنی ژان وال ژان باید باشی
    بعد طبق چه منطقی اقایون روحانی که به لطف خدا این روزا کمتر از سمند هم زیر پاشون نیست
    و احیانا یک پنجم توئم سواد ندارن باید از جیک و پوک زندگی مالی تو با خبر باشن
    در حالی که تو ندونی این پول های هنگفت کجاها خرج میشن

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها