با حضور محسنی اژهای در اخبار ده و نیم شبکه دو (یکشنبه ۲۲ شهریور ۸۸) و لو رفتن جریان آن دختر شهید ساختگی که گفته میشد دستگیر شده، مورد آزار و اذیت واقع شده، پایین تنهاش با اسید سوزانده شده (و از قضا انگار فقط آقای کروبی و آقای موسوی پایینتنه این دختر مظلوم را دیدهاند) و در نهایت مخفیانه(!) دفن شده و از طرف آقای موسوی برای این دختر (که البته بعداً مشخص شد دختر شهید نبوده، زنده هم پیدا شده و تماس هم با خانواده داشته،) مجلس ختمی گرفته شده و آقای موسوی در این مجلس حاضر شده و دلش برای آن مرحومه سوخته و اشک هم ریخته، نمیدانم چرا با شنیدن این قضایا، یاد فیلم «چند میگیری گریه کنی» افتادم!
تصور کنید! برای یک مشت دلار، سید و دار و دستهاش حاضرند برای قبری که مرده در آن نیست گریه کنند! حالا احتمالاً اگر واقعاً کسی مرده باشد، فکر میکنم حاضر باشند مفتی بیایند و خودکشی کنند!
خلاصه، این دار و دسته، کیس (case) مناسبی هستند برای مواقعی که یک بیکس و کار میمیرد و هیچ کس نیست مراسم کفن و دفن و ختم و هفت را با شکوه برگزار کند و گریه هم کند! آن هم به رایگان! 🙂
از شوخی گذشته، از دیشب تا به حال دارم در ذهن مملکتی را تصویر میکنم که امثال کروبی و موسوی رئیسجمهور آن شده باشند!!!
دوشنبه 14 سپتامبر 2009 در 7:51 ق.ظ
خدا را شکر که سرنوشتمان دست اینان نیفتاد
دوشنبه 14 سپتامبر 2009 در 10:58 ب.ظ
سلام
جالب شد !
اشتباه کردی ها ! حمید جان از من میشنوی هیچ حرفی رو باورنکن ! نه سبز ها راست می گن نه اونهایی که رو صندلی ریاست هستند !
اینو من به بزرگتر از موسوی میگم ! همون هایی که دارن سخنرانی می کنن و پای حضرت مهدی رو وسط می کشن و اشک تمساح می ریزن !
مطمئن باش حضرت که بیاد هیچکدوم از این آقایون ، حتی علما(که فقط اسم عالم بودن رو یدک می کشن)ی ، نه اسلامشو قبول دارن نه مرامشو !
این کامنت رو خوندی پاک کن ! اما به عنوان یه تحصیل کرده که خیلی رو دوروبریهات تاثیر داری اینکه به این راحتی حرف های تلوزیون رو باور کنی چندان بهت واسه تصمیم گیری کمک نمی کنه !
راستی !
فکر نکن من خط و ربطی دارم !
خودت از سرگذشتم خبر داری !
فعلا
سهشنبه 15 سپتامبر 2009 در 2:26 ق.ظ
سلام بر علی عزیز، 🙂
ببین، هر انسانی برای تخمین زدن حد و اندازه اشخاص، نیاز به یک میزان داره.
هر بار چک میکنه، اگر اون شخص نسبت به میزانش درست عمل کرد، اون رو جزو خوبها مینویسه و اگر بر خلاف میزان عمل کرد، جزو بدها.
میزان شخصی بنده، اسلام هست.
یعنی واقعاً تشخیص اینکه امثال آقایانی که در این مطلب اشاره کردم، بر خلاف میزان من عمل میکنند، سخته؟
و تشخیص اینکه جبهه مقابل اونها حداقل، تلاش در جهت توسعه میزان من میکنند، سخته؟
در مورد تأثیرپذیری از «رسانه» اتفاقاً من خودم از اونهایی هستم که صحبتهای اخبار تلویزیون و رسانه ایران رو خیلی قطعی قبول نمیکنم و در موردش در اینترنت تحقیق میکنم.
اما خودت یه بار دیگه جملاتت رو بخون و ببین این حرفها حرفهای خودته؟ (انصاف و وجدانت رو قاضی کن)
این جملات منفی، این روزها از زبان خیلیها شنیده میشه. (علما فلان جورند، تلویزیون دروغ میگه، پای امام زمان را وسط کشیدن و …) منبع اینها فکر میکنی کجاست؟ بله، رسانه.
اما چه رسانهای؟ رسانهای که مجریهاش مست میکنند، میان پشت دوربین، اول یه کم میرقصند و بعد، شروع میکنند از این چرت و پرتها گفتن و میدونن که به هر حال، تأثیرش رو میذاره. وگرنه اگر تأثیر نداشت، آمریکا و امثالهم هرگز این شبکهها با اون مجریهای خندهدار و بیعقلش رو ساپورت مالی نمیکردند! (باز هم وجدانت رو قاضی کن بگو راست میگم یا نه)
به هر حال، امام خمینی یک راه خوب به انسانها نشون داد برای تشخیص حق از باطل در دنیای فعلی:
هر وقت دیدید آمریکا و نوکرانش از شخصی دفاع میکنند، شک نکنید که اون شخص آب در آسیاب اونها ریخته و میریزه و اگر دیدید اونها شخصی رو میکوبند و علیهش تبلیغ میکنند، بدونید اون شخص در راه حق قدم گذاشته 😉
با اجازه
سهشنبه 15 سپتامبر 2009 در 7:46 ق.ظ
هیچگاه حرف های تلویزیون را به این راحتی قبول نکن
چون طمع قدرت آدم ها را از خدا بی خبر می کنه !
نمی گم تلویزیون های خارجی راست می گن
ولی هر چی هست تلویزیون ما همه ش یک جانبه می گه و از دم دروغ
امام علی (ع) فرموده : ببین مفهوم سخن چیست نه از زبان کیست !
پس حمید جان از شما بعید هست
که می گین مجری هایی که می رقصند، آنان هر چه باشن ولی کلامشان ببین چیست
خوارج که در نهروان جنگیدن دم از اسلام می زدن و نماز شب می خواندن ولی کلامشان حق نبود
چرا باید هر کی یک نظر مخالف داره را با دید آمرکایی ببینیم
تو امریکا دیدیم برای بیمه شان یکروز در کمال ارامش تظارهرات کردن ولی اینجا اگه بذارن که کنن بعد هم می گن اینان امریکایی ان و اسرائیلی و . . .
نباید بمانند خوارج عمل کنیم !
چهارشنبه 16 سپتامبر 2009 در 2:34 ق.ظ
حمید باورم نمیشه این حرف ها رو تو بزنی !
چه حرفیه !
کی پای مجری ها رو وسط کشید !
نمیدونم این یک آزاده کیه ! اما خوب حرف های منو زده !
تروخدا تو دیگه مثل خیلی ها نباش !
چهارشنبه 16 سپتامبر 2009 در 2:27 ب.ظ
چی بگم والا… ولش کن علی جون. بیخیال. این بحثها مثل بحث شیعه و سنی، آخر و عاقبت نداره 🙂
ممنون.
جمعه 18 سپتامبر 2009 در 12:37 ب.ظ
انشا الله خدا لعنت کند این موسوی و کروبی و خاتمی و اخر سر طایفه هاشمی رفسنجانی رو که خدایش ظلم می کنند به این ملت.اینه باعث و بانی این چیزها بودند
چهارشنبه 16 دسامبر 2009 در 6:13 ق.ظ
به این مرتیکه باید بجای میر حسین گفت میر الاغ
چهارشنبه 6 ژانویه 2010 در 2:33 ب.ظ
اونی که به اسم یک آزاده پیام داده آیا واقعا آزادست یا با این اسم خواسته از ترفندای رنگ و رو باخته و نخ نما استفاده می کنه
تلویزیون و رسانه ملی کمترین از رسانه های خارجی مثل بی بی سی صدای آمریکا دروغ تحویل مردم می ده
این سم پاشی ها فط به این خاطره که رسانه ملی زیر نظر رهبری اداره می شه
البته نمی شه گفت که این رسانه دقیقا طبق فرمایشان رهبر اداره می شه ولی سیاست های کلی رو از ایشون میگره
الحق و الانصاف مهندس ضرغامی از مدیرای قبلی خیلی بهتر کار کرده تو همه زمینه ها
چهارشنبه 6 ژانویه 2010 در 2:35 ب.ظ
سلام جا افتاده بود
سلام
اونی که به اسم یک آزاده پیام داده آیا واقعا آزادست یا با این اسم خواسته از ترفندای رنگ و رو باخته و نخ نما استفاده می کنه
تلویزیون و رسانه ملی کمترین از رسانه های خارجی مثل بی بی سی صدای آمریکا دروغ تحویل مردم می ده مرغ همسایه غازه
این سم پاشی ها فقط به این خاطره که رسانه ملی زیر نظر رهبری اداره می شه
البته نمی شه گفت که این رسانه دقیقا طبق فرمایشان رهبر اداره می شه ولی سیاست های کلی رو از ایشون میگره
الحق و الانصاف مهندس ضرغامی از مدیرای قبلی خیلی بهتر کار کرده تو همه زمینه ها
چهارشنبه 5 می 2010 در 10:45 ب.ظ
جالب بود
شنبه 8 می 2010 در 3:53 ب.ظ
سلام. من نمی فهمم چرا اگه صداوسیمای ما ۹۹تاحرف راست بزنه کسی نمی بینه ولی اگهیه حرف خلاف واقع بزنه همه تو بوق و کرنا میکنن ولی اگه شبکه های غربی ۱۰۰ تا دروغم بگن هیچ کس توچشمش نمیاد.
به هرحال من عادت به کامنت گذاشتن ندارم ولی این یه بارو چون از نظرات حمیدجان خوشم اومد به احترامش این حرفارو نوشتم.
پنجشنبه 10 مارس 2011 در 11:58 ق.ظ
بعد از وقایع سال ۸۸ اعتماد مردم به صدا و سیما به شدت کمرنگ تر شده. البته ممکنه یکی حزب اللهی دوآتیشه باشه و با نظر من مخالف باشه و از دید خودش و دوستاش به قضیه نگاه بکنه!
مخصوصاً جایی که برای شنیدن اخبار اینکه داخل ایران چه می گذرد باید به شبکه های بیگانه نگاه کنیم. جایی که ورود خبرنگاران ممنوع شده!
جایی که تحمل شنیدن کوچک ترین صدای مخالف را نداریم!