معصوم و خطا

نقل قول‌ها (احادیث، روایات و ...), نکته ۲ دیدگاه »

دیشب استاد عابدی در یک برنامه می‌گفت: معصوم کسی‌ست که نه تنها گناه کبیره و صغیره نمی‌کند، حتی اشتباه و خطا هم ندارد! یعنی هیچ کاری نمی‌کند که بعدش بگوید ببخشید…

مجری که مثل من برایش تازگی داشت گفت: مگه می‌شه؟ مثلاً ممکنه عقب عقب بره، حواسش نباشه پاش رو بذاره روی پای یه نفر و بگه ببخشید…

جواب ایشان خیلی جالب بود: همین که شما گفتید «حواسش نباشه» ایشان را از عصمت ساقط کردید!!!

مجری پرسید: مگر قرار نیست آن‌ها «انا بشر مثلکم» باشند، خوب انسان‌ها خیلی پیش میاد که حواسشون نباشه و مثلاً پاشون رو بذارن روی پای دیگران یا مثلاً ممکنه بخواد سوار اسب بشه، پاش بخوره به یکی و بگه ببخشید و…

جواب دادند: پا روی پا گذاشتن از «پا» است یا از «روح»؟

– از روح

– جسم آن‌ها «مثلکم» است اما آیا روح پیامبر هم مثل من و شماست!؟

روح معصوم پشت سرش را هم می‌بیند…

 

از دیروز در فکرم! تصور کن! اشتباه هم نمی‌کند! یعنی یک جمله، یک حرکت در تمام عمر از او نمی‌بینی که سهوی باشد!

بعد می‌گویم انصافاً باید همینطور باشد! اگر یک اشتباه در پیامبر می‌بود، آیا اسوه حسنه می‌شد؟

 

خیلی حرف‌های جالبی بود. اینکه چطور کسی که از اصلاب الشامخه و ارحام المطهره بیرون نیامده باشد، چطور معصوم می‌شود؟

پاسخ جالبش: انسان می‌تواند به درجه‌ای از عصمت برسد که گذشته‌اش هم با حال و آینده‌اش یکی شود. چه مثال عجیبی زدند:

فرض کنید یک نفر در یک چاه است و به بالا نگاه می‌کند. یک طناب از این طرف چاه به آن طرف در حال حرکت است… کسی که داخل چاه است، طناب را چقدر می‌بیند؟ به اندازه دهانه چاه. یعنی فقط حال را می‌بیند. گذشته و آینده را نمی‌بیند اما وقتی از چاه بیرون بیاید چطور؟ گذشته و حال و آینده برایش یکی می‌شود…

خیلی جالب بود…

یک بحث جالبی هم چند شب بیش آیت الله حائری داشتند که حیف شد ثبت نکردم… می‌گفتند اگر پرسیدند هدف از خلقت چیست؟ بگویید «رسیدن از الرحمن به الرحیم» (منظور، شمولیت در الرحمن به شمولیت در الرحیم)

نکات عجیبی می‌گفتند…

قیامت در قرآن

آیات زیبا هیچ دیدگاه »

بخش دوم زیارت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از دور، جملات جالبی دارد که به آیات مربوط به قیامت در قرآن اشاره دارد:

وَاَعُوذُ بِکَرَمِ وَجْهِکَ اَنْ تُقیمَنى‏ مَقامَ الْخِزْىِ وَالذُّلِّ،

یَوْمَ تُهْتَکُ فیهِ الْأَسْتارُ، وَتَبْدُو فیهِ الْأَسْرارُ وَالْفَضائِحُ، وَتَرْعَدُ فیهِ‏ الْفَرایِصُ،

یَوْمَ الْحَسْرَهِ وَالنَّدامَهِ

یَوْمَ الْأفِکَهِ،

یَوْمَ الْأزِفَهِ،

یَوْمَ‏ التَّغابُنِ،

یَوْمَ الْفَصْلِ،

یَوْمَ الْجَزآءِ،

یَوْماً کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ اَلْفَ‏ سَنَهٍ،

یَوْمَ النَّفْخَهِ،

یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ،

یَوْمَ النَّشْرِ،

یَوْمَ‏ الْعَرْضِ،

یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ،

یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخیهِ‏ وَاُمِّهِ وَاَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ،

یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ وَاَکْنافُ السَّمآءِ،

یَوْمَ تَاْتى‏ کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها،

یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ فَیُنَبِّئُهُمْ‏ بِما عَمِلُوا،

یَوْمَ لا یُغْنى‏ مَوْلىً عَنْ مَوْلىً شَیْئاً وَلا هُمْ یُنْصَرُونَ، اِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ، اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ،

یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ‏ وَالشَّهادَهِ،

یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقِّ،

یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ‏ الْأَجْداثِ سِراعاً، کَاَنَّهُمْ اِلى‏ نُصُبٍ یُوفِضُونَ، وَکَاَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ، مُهْطِعینَ اِلَى الدَّاعِ اِلَى اللَّهِ،

یَوْمَ الْواقِعَهِ

یَوْمَ تُرَجُّ الْأَرْضُ رَجّاً،

یَوْمَ‏ تَکُونُ السَّمآءُ کَالْمُهْلِ، وَتَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ، وَلا یُسْئَلُ حَمیمٌ‏ حَمیماً،

یَوْمَ الشَّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ،

یَوْمَ تَکُونُ الْمَلائِکَهُ صَفّاً صَفّاً

 

حالا این را در نظر بگیر که کسی که این دعاها را بیان می‌کند چه تسلطی بر قرآن دارد و آیا می‌تواند معصوم نباشد؟

و ما خُلِقنا لِلَّعب…

خطاطی‌های من هیچ دیدگاه »

چند روزی هست که دارم آماده می‌شوم برای ماه دی که ماه بسیار حساسی است و باید شش دانگ، روی امتحانات متمرکز شوم. و منظور از آماده شدن: بازی!!! یک سری بازی روی گوشی نصب کرده‌ام و بازی می‌کنم!

وسط بازی یاد آن مطلب «گریه و شرح حال عجیب حضرت یحیی» افتادم! گفتم بگذار آن جمله‌ی حضرت یحیی را تابلو کنم و به دیوار بزنم که «خیلی حواسم پرت بازی نشود!»

روی تصویر کلیک کنید:

va_ma_kholeghna_le_laeb

بعد از عمری دستی هم در ثلث بردیم!

خواهر بزرگ عاشق خط بالا شده و بعد از کلی باریکلا، می‌گوید من جای تو بودم به جای نستعلیق، روی ثلث کار می‌کردم! و این تلویحاً یعنی در نستعلیق استعداد نداری!!! نمی‌دانم تشکر کنم یا اعتراض!؟ هر چه هست من (إن شاء الله) یک روز روی او را کم می‌کنم و یک نستعلیقی تحویلش می‌دهم که دهانش باز بماند!! صبر کن و ببین!

الرحمن

صداها یک دیدگاه »

۲۷ اردیبهشت در مطلب «ثبت می‌کنیم: اولین شبی که ملک، نبأ و فجر را از حفظ خواندم» گفته بودم می‌روم سراغ حفظ سوره الرحمن.

بالاخره دیشب (۷ آذر ۹۴) یعنی بعد از ۶ ماه، با هفته‌ای حدود ۳ شب خواندن توانستم آن‌را به همراه بروج (مجموعاً ۱۰۰ آیه) از حفظ بخوانم 🙂

شاید دلیل اینکه کمی بیش از انتظار طول کشید، تکرار آیه‌ی فبای آلاء ربکما تکذبان در این سوره بود. این تکرار باعث می‌شود ذهن نتواند یک نظم مشخص برای چینش آیه‌ها در پشت سر هم پیدا کند. اما همین موضوع باعث شد حفظ این سوره خیلی برایم جالب باشد. یک نوع صحنه آهسته از عملکرد مغز بود! اینکه اول چطور آیه‌ها را تک‌تک حفظ می‌کند بعد می‌گردد دنبال یک الگوریتم برای چسباندن آیه‌ها به هم. پیدا که نمی‌کند، کمی نگاه مغز بالاتر می‌آید و دید کلی‌تر پیدا می‌کند، خلاصه روال جالبی بود که لذت آیه‌های زیبایش را بیشتر می‌کرد.

واقعاً انسان با خواندن الرحمن هوس بهشت می‌کند! انصافاً حیف است این نعمت‌ها را از دست بدهیم.

اوج سوره شاید «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» باشد. بمیرم برای خدا. ببین چقدر مهربان است که تو که خوب می‌شوی می‌گوید: «چون به من احسان کردی، من هم حالا به تو احسان می‌کنم» می‌گویی: آخر خدا! قربانت بروم، چه احسانی؟ اصلاً ما کجا و احسان به تو کجا!؟ آخر چرا اینقدر تو ما را دوست داری؟

 

با معنی بخوانید و بشنوید:

http://download.aftab.cc/audio/Arrahman_Hamid_Reza_Niroomand.mp3

از فردا إن شاء الله می‌روم سراغ سوره صافات با ۱۸۲ آیه! (یک بار در مسجد خواندمش و چقدر خوشم آمد و تصمیم گرفتم حفظش کنم. شبش خواب دیدم یک حاج آقایی بالای منبر چقدر دارد با تأکید از سوره صافات صحبت می‌کند)

البته احتمالاً سوره‌های مسبحات را از رو بخوانم و ضبظ کنم چون چند روز پیش یک چیزهایی از این سوره‌ها شنیدم که دیوانه‌کننده بود! هر کس شب قبل از خواب این‌ها را بخواند به کجاها که نمی‌رسد… می‌خواهم تند بخوانم و ضبظ کنم و قبل از خواب سریعاً بشنوم و …

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

[خداى] رحمان (۱)

الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾

قرآن را یاد داد (۲)

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾

انسان را آفرید (۳)

خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾

به او بیان آموخت (۴)

عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾

خورشید و ماه بر حسابى [روان]اند (۵)

الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾

و بوته و درخت چهره‏سایانند (۶)

وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾

و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت (۷)

وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾

تا مبادا از اندازه درگذرید (۸)

أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾

و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید (۹)

وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹﴾

و زمین را براى مردم نهاد (۱۰)

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾

در آن میوه [ها] و نخلها با خوشه‏هاى غلاف دار (۱۱)

فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾

و دانه‏هاى پوست‏دار و گیاهان خوشبوست (۱۲)

وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿۱۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾

انسان را از گل خشکیده‏اى سفال مانند آفرید (۱۴)

خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾

و جن را از تشعشعى از آتش خلق کرد (۱۵)

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿۱۵﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۶)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾

پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر (۱۷)

رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ ﴿۱۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾

دو دریا را [به گونه‏اى] روان کرد [که] با هم برخورد کنند (۱۹)

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾

میان آن دو حد فاصلى است که به هم تجاوز نمى‏کنند (۲۰)

بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾

از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید (۲۲)

یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾

و او راست در دریا سفینه‏هاى بادبان‏دار بلند همچون کوهها (۲۴)

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾

هر چه بر [زمین] است فانى‏شونده است (۲۶)

کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾

و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)

وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾

هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست مى‏کند هر زمان او در کارى است (۲۹)

یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿۲۹﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۰)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾

اى جن و انس زودا که به شما بپردازیم (۳۱)

سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۲)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾

اى گروه جنیان و انسیان اگر مى‏توانید از کرانه‏هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى‏کنید (۳۳)

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۴)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾

بر سر شما شراره‏هایى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از کسى] یارى نتوانید طلبید (۳۵)

یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۶)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾

پس آنگاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم گلگون گردد (۳۷)

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾

در آن روز هیچ انس و جنى از گناهش پرسیده نشود (۳۹)

فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۰)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾

تبهکاران از سیمایشان شناخته مى‏شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند (۴۱)

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۲)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾

این است همان جهنمى که تبهکاران آن را دروغ مى‏خواندند (۴۳)

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾

میان [آتش] و میان آب جوشان سرگردان باشند (۴۴)

یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾

و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾

پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾

که داراى شاخسارانند (۴۸)

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾

در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰)

فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾

در آن دو [باغ] از هر میوه‏اى دو گونه است (۵۲)

فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾

بر بسترهایى که آستر آنها از ابریشم درشت‏بافت است تکیه آنند و چیدن میوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است (۵۴)

مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾

در آن [باغها دلبرانى] فروهشته‏نگاهند که دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است (۵۶)

فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾

گویى که آنها یاقوت و مرجانند (۵۸)

کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾

مگر پاداش احسان جز احسان است (۶۰)

هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾

و غیر از آن دو [باغ] دو باغ [دیگر نیز] هست (۶۲)

وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾

که از [شدت] سبزى سیه‏گون مى‏نماید (۶۴)

مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾

در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است (۶۶)

فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾

در آن دو میوه و خرما و انار است (۶۸)

فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾

در آنجا [زنانى] نکوخوى و نکورویند (۷۰)

فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾

حورانى پرده‏نشین در [دل] خیمه‏ها (۷۲)

حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾

دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است (۷۴)

لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾

بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زده‏اند (۷۶)

مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾

خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت (۷۸)

تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها