امید من،
اگر به چیزی «نیاز داری»، (تا آنجا که در توان داری) بهترینش را بخر. موبایل نیازی داری؟ توان داری؟ بهترینش را بخر… ماشین میخواهی، متناسب با نیازت بهترینش را بخر…
فراموش نکن، زهد به معنی نداشتنِ بهترین نیست، بلکه به معنی نخواستن و نداشتن چیزی است که نیاز نداری (و صرفاً جهت تظاهر میخواهیاش) و دل نبستن به آن بهترینی که داری…
چه کسیست که باور کند علی (علیه السلام) شمشیر ناقصی و مرکب نحیفی و زره ارزانی تهیه میکرده است!؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گاهی این کلمه «زهد» را ما چقدر مسخره تعریف میکنیم! مثلاً به متراژ یک خانه گیر میدهیم و آنرا خلاف زهد میدانیم… یا مدل ماشین را ملاک زهد قرار میدهیم!
بعد، میبینیم این تعریف یک جاهایی با تناقض رو به رو میشود!!!
مثلاً میرویم خانه پدری امام خمینی در خمین را میبینیم، میبینیم چقدر وسیع بوده! لابد ایشان زهد نداشته!؟
یا مثلاً یک بار یک آقایی در سمینار تلنگر یک کلیپ از ماهواره نشان میداد، در آن کلیپ این آقای عباسی (این مرد سیاست) داد میزد که: اون جوانی که میره ۲۰۶ سوار میشه توی خیابونهای تهران ویراژ میده… فلان است و فلان… بعد، مجری ماهواره همان لحظه یک عکس از رهبر نشان داد که ایشان در حال سوار شدن به (سمت راست) یک ماشین بسیار شیک (فکر میکنم BMW و طبیعتاً ضد گلوله) بود بعد میگفت: با تعریف آقای عباسی فکر میکنم رهبر ایران…
یعنی برای آنها که زهد را با ماشین میسنجند شبهه ایجاد میکرد وگرنه آن انسانی که زهد را درست معنی کند اگر ببیند رهبر سوار یک ماشین لوکس ضد گلوله میشود، میگوید خوب، نیاز او به عنوان رهبر که باید جانش از هر لحاظ حفظ شود، این است و هیچ مشکلی ندارد)
یادم هست زمانی که آیفون خریدم، یکی از نزدیکان (که میشود گفت یک مذهبی هفت آتشه است و البته آتشش هر وقت که به نفع خودش باشد، خیلی زود میخوابد) معتقد بود که: این پولها را اینطور حرام نکن! یک گوشی مثل من بخر یک ششم قیمت آیفون!!
از آن زمان تا حالا (ای کاش میشد معرفی کنم که از دوستانش بپرسید که) چند گوشی خریده و به خاطر عدم کارایی یا کنار گذاشته و یا عوض کرده (میشود گفت چند برابر هزینه من برای آیفون) و من همچنان همان آیفون را دارم و صد برابر او با آن کار انجام میدهم و جالب است که حالا وسوسه شده برود آیفون بخرد!…
اصلاً اگر این تعاریف را غلط در ذهنمان جا بیندازیم، خیلی شبههها در دین ایجاد میشود و این خیلی خطرناک است…
ضمن اینکه نباید سخنرانان را معصوم شمرد. این مشکلات گاهی از سخنرانان ما نشأت میگیرد. مثلاً مرحوم تهرانی چقدر به طلبههای بیچاره به خاطر داشتن موبایل یا مو نتراشیدن سخت میگرفت و گاهی به شوخی طعنه هم میزد. من یک بار که خیلی داغ بودم، به یک حاج آقا گفتم: فلان رفتار شما خلاف زهد است… شما مگر سخنرانی مرحوم تهرانی را نشنیدهاید که فلان جور گفت…
ایشان گفت: باید دید آیا فرزند مرحوم تهرانی هم موبایل ندارد؟
منظورش این بود که بله ایشان علی الظاهر با داشتن موبایل مخالف است اما تماسها را با گوشی فرزندش میگیرد… (البته این موضوع جای بحث دارد…)
نکند یک وقت ما با این افکارمان «سلفی» جلوه کنیم!؟ آنها هم انسان و مسلمان هستند فقط مفهوم «زهد» را «نداشتن بهترین» گرفتهاند!
این مطلب ادامهای بود برای بخش نظرات مطلب «امید من، بزرگ باش و بزرگ آرزو کن…»
دیدگاههای تازه