دسامبر 10 15
چند ماه پیش مادر یکی از دوستان به رحمت خدا رفت و من به دلایل مختلف وقت نکردم به مجلس ختم و هفت و … مادر ایشان بروم.
امروز در هیأت دیدمش و مشخص بود که حسابی دلخور است.
گفتم: فلانی! باور کن تمام مراسم مادرتان را زیر نظر داشتم که بیایم، اما هر بار یا سر کلاس بودم و یا مشکلی پیش میآمد 🙁 خلاصه نشد… ایشا الله*…
داشت از دهانم در میرفت که: ایشا الله فوت پدرتان جبران کنیم!!! که یک دفعه متوجه سوتی شدم و حرف را عوض کردم: ایشاء الله که خدا به حق این شب عزیز، ایشان را همنشین حضرت زینب کند.
خلاصه نزدیک بود یک دوستی چند ساله را با یک جمله به آتش بکشم!!
______________
ایشا الله: تلفظ عامیانهی إن شاء الله
دوشنبه 20 دسامبر 2010 در 12:56 ق.ظ
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ببخشید سلام،از بس قشنگ بود این سوتی که یادم رفت اول سلام کنم
دوشنبه 20 دسامبر 2010 در 12:59 ق.ظ
سلام
به این میگن یه سوتی درست و حسابی
من میگم آدم یا سوتی نده یا اگه میده خشکلشو بده
من فکر میکردم فقط ما سوتی میدیم یه کم امید وار شدیم