این را هم برای یک سری تحقیقات برای آینده ثبت کنم: هفته قبل امام جمعه این آیات مربوط به ذبح اسماعیل را خواند و جای شما خالی از آن جریان چقدر گریه کردم. خیلی جریان عجیبیست… آنجا دعا کردم که ای کاش این آیات در سوره صافات میبود که حالا که دارم آنرا حفظ میکنم، این آیات هم در آن باشد و حفظ کنم اما خوب، گفتم امام جمعه گفته در سوره هود است. بنابراین در توئیتها هم مشخص است که ثبت کردم: سوره هود را در صف میگذارم که حفظ کنم:
بعد فردا شبش آمدم سوره صافات را که فعلاً ۱۰۰ آیهی اولش را تکرار میکنم که حفظ شوم، این بار کامل خواندم، دیدم جل الخالق! این آیات اصلاً در سوره صافات است نه سوره هود!!! (سوره هود یک جریان دیگر از حضرت ابراهیم است…) چشمانم داشت از حدقه بیرون میزد!
(این را داخل پرانتز میگویم: فعلاً از من نشنیده بگیر تا بعدها بعد از کلی تحقیق یک مطلب در موردش بنویسم: میدانی چشمانم چرا گرد شد!؟ این جریان را بگذار کنار این جریانات: ۱- چند وقتی هست که در قنوت وتر برای همسایهها خیلی دعا میکنم. یعنی در حین تکرار آن چهل بار «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» تکتک همسایههای اطرافمان را در ذهن میآورم و علاوه بر مرور رفتگانشان برای خودشان و فرزندانشان آرزوی سعادت و عاقبتبهخیری میکنم. باور میکنی مدتی هست رابطهام با همسایهها خیلی بهتر و با محبتتر شده!؟ ۲- هر وقت میگفتم «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات…» و یا «اللهم انصر الاسلام و المسلمین» قبلترها خیلی بین شیعه و سنی و… فرق قائل نمیشدم. میگفتم خدایا هر که گفته مسلمانم بیامرز و یاریاش کن… حتی آن کسی هم که در داعش است، به هر حال گول خورده وگرنه دارد با تمام وجودش برای اسلام خودش میجنگد، اگر راه دارد او را هم بیامرز. حالا بعد از آن جریان منا و پر رو بازیهای آل سعود، وقتی این دعاها را میگویم، در ذهنم مرور میکنم که خدایا فقط شیعهها را بیامرز و یاری کن!! حالا همینطور که داریم پیش میرویم اوضاع وحدتهای بین مسلمانها دارد وخیمتر میشود!! ۳- حالا این موارد را بگذار کنار آن مطلب «امید من، گاهی خودت را تنها ببین…» ۴- حالا اینها را بگذار کنار این موضوع که دیدیای گاهی مثلاً یک اتفاقی میافتد و فکر میکنی مثلاً یک شخص از خانوادهات مرده [برای من پیش آمده… یا مثلاً خانوادههایی که مسافری در منا داشتند و از سرنوشت مسافرانشان خبر نداشتند و نمیدانستند زندهاند یا مرده]، یا مثلاً در سادهترین حالت، احساس میکنی یک درس را افتادهای و خیلی موارد دیگر، بعد دعا میکنی که ای کاش اینطور نباشد، میرسی خانه میبینی، نه آن شخص زنده است و مشکلی پیش نیامده یا مثلاً میروی نمره را چک میکنی میبینی نیفتادهای… حالا به این سؤال فکر کن: آیا ممکن است آن شخص مرده بوده باشد و خدا یک لحظه دنیا را به عقب برگرداند و به خاطر دعای تو آن شخص را زنده نگه داشته باشد؟ یعنی آیا خدا این کار را میکند؟ یا مثلاً به این سؤال پاسخ بده: آیا ممکن است آن آیات در سوره هود بوده باشد و مثلاً به خاطر تو (دقت کن: بیجنبهبازی در نیاوری!؟ منظورم این نیست که به خاطر من! [حداقل من خودم که میدانم که تحفهای نیستم] منظورم دعای تو هم هست. کلی ببین… این یک موضوع جالب است) دنیا را به عقب برگرداند و آن آیات را از سوره هود بردارد و بگذارد در سوره صافات؟ اگر کسی در مورد این نوع قضایا مطلبی جایی خوانده آدرس بدهد چون یک مدت است ذهن من را درگیر کرده که ببینم این موضوع شدنی هست؟ البته یک شواهدی وجود دارد از جمله آن روایت که: در قیامت یک بنده به خدا اعتراض میکند که «خدایا! در دنیا هوای ما را نداشتی!» خدا میگوید فیلم زندگیاش را نشانش دهید. بعد یکی یکی نشان میدهد که اینجا اگر ما دستت را نگرفته بودیم ببین چطور میخوردی زمین… این تا حدودی یعنی خورده بودی زمین و ما دنیا را به عقب برگرداندیم و نگذاشتیم اینطور شود. اینها جور در نمیآید مگر اینکه آن «خودت را تنها ببین» درست باشد. اگر تو تنها باشی مشکلی نیست، یک Replace ساده است! هر چند که اگر تنها هم نباشی چیزی نیست! نهایتاً چند میلیارد Replace ساده میشود!!! یعنی ذهن همه انسانها را خیلی ساده اینطور ویرایش کند که فلانی نمُرده بوده یا مثلاً فلان آیه جزء سوره صافات است… ما کار را سخت میپنداریم… هشدار: این موضوع خیلی نیاز به تحقیق دارد فعلاً هیچ نوع برداشتی از آن نداشته باشید!)
دیدگاههای تازه