میگن یه روز یه ایرانی رو میخوان ببرن جهنم.
بهش میگن: ببریمت جهنم ایرانیها یا جهنم اروپاییها؟
با خودش فکر میکنه، میگه ما که یه عمر توی ایران بودیم، هیچی نشدیم، بذار حداقل، جهنممون با اروپاییها باشه! 🙂
میگه: آقا! بریم جهنم اروپاییها…
میبرنش جهنم اروپاییها. یه مدت میگذره، این میبینه که خیلی منظم، هر روز سر ساعت میان، همه رو میندازن تو قیر! سر ساعت از تو قیر در میارن، میندازن تو آتیش، سر ساعت عذابها تموم میشه، خیلی دقیق میرن، میان… خلاصه، همه چی خیلی خوب و منظم پیش میره.
این بنده خدا، یه روز میگه: بذار ببینیم جهنم ایرانیها چه خبره!
از دیوار جهنم میگیره میره بالا، نگاه میکنه، میبینه همه ایرانیها دور هم نشستن، بیکار، میگن، میخندن، خوشن…
داد میزنه: همولایتیها! مگه نیومدید جهنم؟ این چه بساطیه؟
یکیشون میگه: بابا! اینجا هر وقت میخوان بیان عذاب کنن، یا قیر نیست! یا کبریت نیست! یا ته بشکه سوراخه! یا اون آقای معذِب نیومده!!!!!!!
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
این حکایت را معاون آموزشی دانشگاهی که در آن تدریس میکنم تعریف کرد! اما چه شد که تعریف کرد؟
حکایت کلاسها و کارگاههای ما هم شبیه همین حکایت است!
هر وقت یک کارگاه در سایت دانشگاه داریم، این قضایا طبیعی است:
یک روز سرور شبکه ایراد دارد، یعنی استاد باید بنشیند با تسبیح ذکر بگوید که بیکار نباشد!!
یک روز سرور سالم است، اما نرمافزار مورد نظر روی آن نیست!!
یک روز نرمافزار و سرور هست، کامپیوترهای دانشجوها نمیگذارد شبکه آموزشی تشکیل شود و باعث قفل شدن کل شبکه میشود!
یک روز دو کلاس همزمان میخواهند بروند سایت، پس شما کلاستان در کلاس است! حالا کلاس هم مشکلات خاص خودش را دارد! پراژکتور خراب است و … و گاهی هم پراژکتور هم به شما نمیرسد!!! 🙂
خلاصه، این بینظمیها یک جهنم ایرانی برای ما ساخته است!
و البته اکثر اینها از ناکارشناس بودن کسانی که مسؤولیتی را قبول میکنند سرچشمه میگیرد. مسؤول شبکه هنوز نمیداند که شبکه Wireless تواناییهایی که یک شبکه سیمی لوکال دارد را ندارد! فقط چون سیم کمتری زیر دست و پا است، از Wireless خوشش میآید!
بگذریم، من میروم کمی قیر بنوشم!!!
دیدگاههای تازه