دگرسازی یا خودسازی؟
اعتقادات خاص مذهبی من, دین من، اسلام, نکاتی برای بچه حزب اللهیها دیدگاهتان را بیان کنیدمعتقدم یکی از خطرناکترین موضوعاتی که یک جمع مذهبی را تهدید میکند، این است که «شور دگرسازی» در آن جمع بیفتد و حال آنکه آنها هنوز تصمیم به «خودسازی» هم نگرفته باشند!
نمیدانم، به احتمال زیاد، این از مسائل غربزی انسان است، اما شاید هم به خاطر بدفهمی از تعلیمات دینی باشد که بسیاری از کسانی که همان روزهای اول حضورشان در یک جمع مذهبی است، دوست دارند دیگران را در اصطلاح هدایت و ارشاد کنند!
به همین خاطر است که مردم در همه ادیان و مذاهب، دل خوشی از کسانی که آنها را موعظه میکنند، ندارند. یک مسیحی از کشیش بیزار است، یک یهودی از رابی و یک مسلمان معمولاً اگر پایش بیفتد، از روحانیای که موعظهاش میکند، دل خوشی نخواهد داشت. (قبلاً در این مطلب در مورد کشیش و آخوند صحبت کردهام)
ما در تعالیم صحیح دینمان، ابتدا به «خودسازی» و بعد به «دگرسازی» دعوت شدهایم. به این آیه دقت کنید:
(أتأمرون النّاس بالبرّ وتنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون.) سوره (بقره), آیه ۴۴٫
آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید در حالی که خود را فراموش میکنید و حال آنکه که شما کتاب [خدا] را می خوانید؟ آیا [هیچ] نمیاندیشید؟
جالب است که انگار روی صحبت خداوند با افرادی است که در یک جمع و جو مذهبی قرار گرفتهاند و شور دگرسازی آنها را حسابی گرفته! (کسانی که کتاب خدا را میخوانند) [یک مطلب بسیار خوب درباره خودسازی]
معتقدم «آیت الله بهجت» (که خداوند ایشان را قرین رحمت کند و شفیع ما قرار دهد) یک الگو برای مردم عصر حاضر بوده و هستند.
ایشان هرگز تصور نکردند که در اعلا علیین هستند و باید هر طور هست، دیگران را از دوزخ نجات دهند! پس باید تا میتوانند سخنرانی کنند، هر که را دیدند موعظه کنند و خوشحال شوند از اینکه مردم از ایشان فیلم میگیرند و دست به دست میچرخد و …
در ادامه، باید طبق آیه بالا اندیشید که چرا خودسازی برتر از دگرسازی است؟
پاسخ آن را باز هم میتوان در رفتار آیت الله بهجت دریافت. هیچ کس شکی ندارد که ایشان در عصر حاضر در صدر لیست مقربان درگاه خدا بودند و در عین حال، همانطور که در این تاپیک گفتم، شما به تعداد انگشتان دست هم از آنها سخنرانی ضبط شده و موعظه پیدا نخواهید کرد! اما چیزی که واضح است، این است که ایشان بیش از همه سخنرانان ماهر بر جامعه اسلامی تأثیر گذاشتهاند!
دقت کنید که چه گفتم: خودسازی ایشان تأثیری بسیار بیشتر نسبت به تلاش مرشدان دیگر برای دگرسازی داشت.
چند روز پیش مادر ما میگفت: من فقط یک بار تا به حال در نماز گریه کردهام و آن هم زمانی که یکی از نمازهای آیت الله بهجت را دیدم و با خودم گفتم: او که مقربترین انسان است، از ترس خدا چنین گریه میکند، پس وای به حال ما! آن روز تأثیر یک نماز ایشان چنین بوده است.
متأسفانه مشکل اساسی ما در مجامع مذهبی (که مجبورم برای جلوگیری از سوء برداشت، بگویم که خودم سالها یکی از سردمداران آنها بوده و هستم) این است که ما نمیتوانیم خودمان را در برابر «شهوت دگرسازی» حفظ کنیم! بله، این هم نوعی شهوت است. هنوز در شک رکعت سوم و چهارم نمازمان ماندهایم و قصد داریم کشوری را بسازیم! خودمان هنوز نشناختهایم که خدا کیست و پرستش چیست و دیگران را به پرستش خدایمان دعوت میکنیم! جالب است که خیلی از جوانان مذهبی را دیدهام که «تأمرون الناس بالبر» میکنند و نه تنها «تنسون أنفسکم» بلکه همان کتابی را هم که خدا گفته است نمیخوانند!! (چه ارشادی شود این ارشاد!)
از نظر روانشناسی، این ثابت شده است که هیچ چیز به اندازه «کمک به دیگران» برای انسان لذت بخش نیست. یعنی انسان اگر یک ریال به یک فقیر بدهد، به اندازه چند ریال که بخواهد پول قرص اعصاب بدهد تا آرام شود، احساس آرامش و لذت میکند. پس کمک به دیگران، سودش در جیب خود انسان میرود و بسیاری از ما برای همین احساس لذت است که به دیگران کمک میکنیم.
حالا این صدقه را «هدایت» در نظر بگیرید. کسی که دیگری را هدایت میکند، خودش بیش از دیگری لذت میبرد! و این احساس لذت است که گاهی اوقات به انسانها میل «دگرسازی» میدهد. اما باید دقت کرد که خداوند این نیت را یک نیت انحرافی قرار داده است تا میزان علاقه بنده به خودش را بسنجد. یعنی این بیارزش خواهد بود که ما برای اینکه خودمان لذت ببریم بخواهیم دیگران را بسازیم و طبیعی است که جواب هم نمیدهد! نتیجه بحث: کسی در هدایت کردن دیگران موفق است که برای خدا هدایت کند و کسی که بخواهد برای خدا هدایت کند، ابتدا بر شهوت دگرسازی غلبه میکند و خودش را میسازد، چون خدایش اینطور خواسته است.
سؤال: مردم کی ساخته میشوند؟
جواب: اگر هر کس خودش را بسازد، “مردمِ ناساخنه” نخواهیم داشت. (داستان مرتبط: چطور دنیا را بسازیم؟)
نکته پایانی: امیدوارم افراد تندرو، بیجنبه بازی در نیاورند و از این بحثها سوء استفاده نکنند! توجه کنید که:
(هر چند معتقدم هر کسی نباید «امر به معروف و نهی از منکر» کند، اما) بحثی که در این مطلب داشتم دلیل نمیشود که ما هر کس را دیدیم که «امر به معروف و نهی از منکر» میکند، بگوییم: برو اول خودت را درست کن!
همان خدا گفته است که باید گروهی در جامعه باشند که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به عهده بگیرند:
«ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و تأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک همالمفلحون» آل عمران/۱۰۴
باید از میان شما گروهی باشند که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و اینان رستگارانند.
(هر کس در حدی که خودش را ساخته، دست دیگری را میگیرد)
دیدگاههای تازه