با یک چشم دنیا را دیدن، با یک پا دنیا را گشتن…

کمی خنده, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

شوهرخاله‌ای دارم که از آن انسان‌های شوخ طبع روزگار است. مطمئنم از مصاحبت با او خسته نمی‌شوید. هر بار که در جمعمان حاضر شده است، با شوخی‌ها و معماهای جالبش من را به فکر فرو برده.

هر وقت ما را می‌بیند، اصرار پشت اصرار که چرا زن نمی‌گیری!؟ بعد هم طبق معمول می‌گوید:

خلاصه، اگه خواستی، من یه خاله دارم قصد ازدواج داره.

۸۰ سالشه، اونقدر کارش درسته که نگو و نپرس: با یک چشم، کل دنیا رو می‌بینه! با یک پا کل دنیا رو گشته! می‌تونه با یک دست همه پول‌هات رو بشمره!!

از آنجا که مدت‌هاست این شوخی را می‌کند، من اوائل فکر می‌کردم عجب خاله جالبی دارد این عموی ما! یعنی این همه مهارت دارد؟ بعداً متوجه شدم که ای بابا! سر کار تشریف داریم! نگو بنده خدا سکته کرده و نیمی از بدنش بی حس است و یک چشمش هم آنقدر ضعیف است که اصلاً‌ نمی‌بیند!!

اما گذشته از شوخی بودن این ماجرا، دیدگاهی که شوهرخاله‌مان به مسأله نگاه کرده است را دوست دارم. فکر می‌کنم همان دیدن قسمت پر لیوان است، نه؟

به جای آنکه بگویی یک پایش چلاق است و یک دستش بی‌حس و یک چشم ندارد، چقدر قشنگ می‌توانی به ماجرا نگاه کنی: با یک چشم کل دنیا را می‌بیند، با یک پا کل دنیا را می‌گردد، با یک دست کل پول‌ها را می‌شمرد…

همان جریان امام صادق(ع) است که از مؤمنی که در حال ساخت و ساز بود، پرسید چه می‌کنی؟ گفت سوراخی در مطبخ ایجاد می‌کنم که دود از آن خارج شود. امام(ع) نگاه مثبت را اینگونه به ما آموخت: فرمود: اگر شخص دیگری پرسید چه می‌کنی بگو سوراخی ایجاد می‌کنم که نور از آن داخل مطبخ شود…

و این یعنی نگاه مثبت به دنیا.

بخش دیدگاه‌ها بسته است.

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها