خیّر و کار خیر

نکته دیدگاهتان را بیان کنید

در کار خیر، دو گروه انسان دیده‌ام:

گروهی را دیده‌ام که دائماً دنبال بهانه‌اند برای فرار از کار خیر!

اما گروهی را هم دیده‌ام که دائماً دنبال بهانه‌اند برای انجام کار خیر!

خداوند در آیه ۱۷ سوره اسرا برای هر دو یک جمله زیبا دارد: و لا تَجعَل یَدَکَ مغلولهً إلی عُنُقِک و لاتَبسُطها کُلَّ البَسطِ فَتقعُدَ مَلومَاً مَحسُوراً

[ترجمه مضمونی: نه بسیار خسیس باش که انگار دستت به گردنت زنجیر شده است و نه آنقدر ببخش که خودت به فلاکت افتی و سرزنش شوی!]

گروه اول، احتمالاً در موقعیتی قرار گرفته‌اند که مجبورند کار خیر انجام دهند. بنابراین، از هر فرصتی برای فرار استفاده می‌کنند. مثلاً فقط منتظرند که افراد، قدر او را ندانند! سریعاً به‌شان بر می‌خورد و از کار خیر خود دست می‌کشند. مثلاً تصور کنید یک فرزند مجبور باشد خرج پدر و مادر خود را بدهد. اگر کمی بی‌انصاف باشد و پول‌دوست، کافی‌ست پدر یا مادر یک تندی کوچک کنند تا او هم به این بهانه، به نحوی از کار خیر خود دست بکشد!

اما گروه دوم برای من عجیب‌تر هستند! من افرادی را در بین دوستانم دارم که می‌گردند که کسی را بیابند و به هر نحوی شده کار خیری در قبالش انجام دهند. مثلاً فقط کافی‌ست بدانند یکی از همکارانشان وضع زندگی‌شان رو به راه نیست، حالا به هر نحوی شده و در هر فرصتی شده باری را از دوش آن همکار برمی‌دارند. مثلاً اگر آن همکار فرزنددار شود، به بهانه رفتن به مهمانی انواع لباس و … برای بچه‌اش می‌خرند و می‌برند. انواع کتاب مثل قرآن و مفاتیح و … می‌خرند و به رایگان بین دوستان و فامیل پخش می‌کنند. در اعیاد عیدی‌های مختلف به دوستان و آشنایان نیازمند می‌دهند و من هر بار که آن‌ها را می‌بینم به حالشان غبطه می‌خورم که چقدر دنیا در نگاه آن‌ها کوچک و بی‌ارزش است! البته بهتر است بگوییم با ارزش است! چون دارند بیش از دیگران از این دنیا لذت می‌برند…

خداوند ما را از نوع افراد گروه دوم قرار دهد، إن شاء الله.

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها