مارس 11 22
مادرم مى گفت: حمیدم به ساحل مرو که نخواهى یافت مگر شیطان را.
من رفتم و نیافتم مگر خدا را… فأینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وجهُ الله.
(بین الطلوعین سوم فروردین ٩٠ – سارى – فرح آباد)
مادرم مى گفت: حمیدم به ساحل مرو که نخواهى یافت مگر شیطان را.
من رفتم و نیافتم مگر خدا را… فأینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وجهُ الله.
(بین الطلوعین سوم فروردین ٩٠ – سارى – فرح آباد)
شنبه 26 مارس 2011 در 9:40 ق.ظ
🙂 نمیشه کنار ساحل باشیو به خدا فکر نکنی، نمیشه صدای امواجو بشنویو به یادش نیوفتی.
واقعا نمی شه.