تنزل خواسته‌ها (چطور دیگران باعث پس‌رفت شما می‌شوند)

نظرات و پیشنهادات من, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

امشب فرصتی دست داد که به هیأت خودمان بروم و همراه با زنجیرزنان هیأت، گشتی در شهر و تکایای دیگر بزنم.

حقیقتش تا اواسط راه که رفتم، پشیمان شدم و برگشتم خانه.

از بس اوضاع، وحشتناک بود!

– خیلی‌ها که حتی کمتر از ۲۰ سال داشتند تا سنین بالاتر در کمال تعجب آنقدر سیگار می‌کشیدند که خیلی از تکایا از بوی بد سیگار قابل تحمل نبود. تا چند دقیقه جایی می‌ایستادی می‌دیدی بوی سیگار امانت نمی‌دهد!

– فقط جلو هیأت ما بیش از ۱۰۰ گوسفند را جلو چشمان آن همه جوان و کودک که آماده تماشا و الگوگیری هستند قربانی کردند! به خصوص گاوها که تماشاچی بیشتری داشتند و بسیار هولناک‌تر کشته می‌شدند. تصور کنید، با آن چاقوی تیز چنان زیر گلوی گاو کشید که با یک ضربه، سر، تقریباً به طور کامل جدا شد! پیش از این گفته‌ام که در همین محله سر چندین انسان بی‌گناه توسط همین افرادی که سال‌های قبل، اینطور گوسفند و گاو را می‌کشتند و با همین نوع چاقوها، بریده شده است!
وقتی ترس از چاقو و بریدن سر، ریخت، طبیعی‌ست که فردا آن چاقو را زیر گردن یک انسان هم می‌گذارند. بی‌خود نیست که می‌گویند: زن به قصاب ندهید. قصاب، بی‌رحم است.

– خون این گوسفندها همه جا را گرفته بود و کسی نبود که زمین را بشوید که این همه انسان با پای خونی وارد مسجد و حسینیه نشوند.

– شوخی‌ها و حرف‌های زشت و موبایل‌ها و غیره بماند.

>> من انسان خوش‌بینی هستم. بنابراین، خیلی گشتم که اشکی یا نشانه‌ای از تغییر یا بهبودی ببینم، نشد که نشد.

به این فکر می‌کردم که هیئاتی مثل برخی هیأت‌های شهر ما شاید اگر نباشد امام حسین راضی‌تر باشد!

تصور کنید دو جوان در دو جمع قرار بگیرند: یکی در جمع افرادی که همه معتاد و خلافکار باشند و حالا به نام امام حسین و به کام خودشان دور هم جمع شده‌اند. او با آن‌ها نشست و برخواست می‌کند و اوضاع وحشتناک آن‌ها را می‌بیند. فکر می‌کنید نهایت آرزوی او چه خواهد بود؟ شاید این: خدایا مراقبم باش که گمراه نشوم! (مثل برخی جوانان غربی که شاید بزرگ‌ترین آرزویشان این باشد که الکلی و اهل زنا نشوند! چون همه افراد اطرافشان هستند…)

یکی دیگر در جمع انسان‌هایی است که نور از زندگی‌شان می‌بارد. آرزوهای بسیار دست بالایی دارند: دیدار با امام زمان، حفظ قرآن، رسیدن به مقامات عالی علمی و عملی… حالا حداقل آرزوی آن جوان که در این جمع است، چه خواهد بود؟

 

شاید حالا بتوان درک کرد که چرا امام علی (علیه السلام) یکی از بدترین عذاب‌ها را در دعای کمیل اینچنین بیان می‌کند:

وَ جَمَعْتَ بَیْنى وَ بَیْنَ اَهْلِ بَلاَّئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنى وَ بَیْنَ اَحِبّاَّئِکَ وَ اَوْلیاَّئِکَ

که مرا با اهل بلا در یکجا جمع کنی و بین من و احبا و اولیایت فاصله اندازی 🙁

۶ پاسخ به “تنزل خواسته‌ها (چطور دیگران باعث پس‌رفت شما می‌شوند)”

  1. يه بنده خدا گقت:

    سلام;
    فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
    دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن
    فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به شما دوست عزیز تسلیت عرض می‌نمایم…
    التماس دعا…

  2. سعیدفلاح گقت:

    اینها زنجیر و سینه میزنند..
    خیل عظیمی تماشاگرند..
    خدا کند تماشاگر باشند..
    برخی تماشاگرنما هستند و بس!!!

  3. __________ گقت:

    منتظران مهدی (عج)بهوش باشند،حسین(ع)را منتظرانش کشتند!
    خیلی این جمله به دلم نشست گفتم بنویسم،عمیق بخونید،اون وقت مثل من می ترسید.

  4. یه دختره گقت:

    خب!همه ی مواردی که ذکر کردین مواردعامی هستند که در هر مسجد و تکیه ای دیده میشه و خیلی هاشون واقعا مایه ی عذاب هستند و از تماشاشون عصبی میشیم.قبول دارم.
    من فکر میکنم جاهایی پا بذاریم که تا حد امکان آشنایی موجود نباشه چون میون جمع خانوما بساط غیبت و چشم و هم چشمی و و زل زدن زیاده و نمیزاره رو اصل موضوع زوم شیم و خونه موندن ثواب بیشتری داره.جدی میگم!
    اما نظر من در مرود افراد سیگاری و خلافکارو ….
    من حرفی برای اثبات کار غلط یا بی گناهیشون ندارم اما این ایامم یه جور فرصتیه برای اونا که همه ی سال یه طور دیگه رفتار میکردن یه جای دیگه بودن و الان تو جمع عزاداران .
    انشاءالله که خدا هم کمک حالشون باشه.
    ولی عجب دلی دارن این قصابا…ما یه قصاب خونوادگی داریم:) آدم خوب و رئوفی به نظر میرسه اما اینکه که چه طوری دلش میاد اینکارو کنه ….الله و اعلم

  5. Fatemeh گقت:

    این مطلب خیلی نکته داره، من قبلا این ها رو خوندم اما بیشترش فراموشم شده، دوباره خوندم همون قدر برام جذابیت و تازگی داشت، اسمش خیلی بهش میاد! تنزل خواسته ها…درباره همنشین خوب و بد حدیث ها زیاده که دلالت بر این داره که محاله روی هم تأثیر نذارن و انسان باید با کسی نشست و برخاست کنه که اونو یاد خدا بندازه نه اینکه اهل معاصی باشه و ترس از خدا و آخرت رو براش کم کنه و بغض و کینه به گناهان رو براش تبدیل به حب کنه و…

    و اما حاج آقای شهاب مرادی میگفت «گریه برا امام حسین علیه السلام با همه گریه ها فرق می کنه یه چیزه دیگه اس، ما هرچه داریم از امام حسین داریم دینمون و خدا رو، عزاداری و غم امام حسین اصلا جنسش فرق می کنه، خواهش می کنم به بساط امام حسین ع ایراد نگیرید، بده، ما باید جواب این مداد و قلم و کیبورد و میکروفنو بدیم عقوبت میشیم یه خانومی بی حجاب اومده حاشیه عزای امام حسین، قدمش رو چشم من، یه پسری داره زنجیر میزنه ظاهرش خوب نیست بزار بزنه، شما هر کجا می پسندی برو، نگید چرا اینا علامت دارن چرا اینا نخل دارن چرا اینا این کارو میکنن چرا اینا اینجوری میگن نمیدونم چرا اینا خرج میدن چرا اونا نمیدن ول کنید، ما نباید دخالت کنیم به ما چه، قدیمی ترین `ان جی او` ها مال هیأت های عزاداریِ، امنیت ما مدیون عزای امام حسینِ، امام خمینی رحمت الله علیه فرمودن: امنیت کشورمون از دسته جات عاشورای عزیزه. شادترین گروه هایی که تو عمرم با این وسعت ارتباطی که دارم دیدم شادترین آدم ها هیأتی هان.»

  6. Fatemeh گقت:

    در ادامه: گفته شده ایمان ده درجه است و هر کسی در درجه ای از ایمان است. اگه کسی پایین تر از ما بود در نردبان ایمان، او را پرت نکنیم و نگوییم تو چرا اینطوری، تو نمی فهمی ، بلکه دستش رو بگیریم تا بالا بیاد، با رفتار و کارهامون اسلام رو تخریب نکنیم، مثلا چون کسی نماز شبی رو که تو می خونی اون نمی خونه یا کسی که برای اولین بار میاد مسجد نباید جوری رفتار کنیم یا چیزی بگیم که زده بشه پشیمون بشه و بره و دیگه نیاد بگه مسجدی ها اینطوری ان…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها