امروز سر سفره یه برنامه کودک نشون میداد، جالب بود!
خروسه از بس خونده بود زده بودن توی ذوقش، ناامید از زندگی، آمده بود بالای پرچین، داد میزد: روباه! بیا منو بخور!!
___________________
اون شبکه هم که پشت کوههای بلند داشت، پادشاه میگفت: سی! این دروغا که میگی راسه؟ (سی=ببینم! ، راسه=راسته؟)
اینجا نوشتم که توی ذهنم بمونه! بعداً میخوام استفاده کنم!
خدای اطلسیها با تو باشد * پناه بیکسیها با تو باشد * تمام لحظههای خوب یک عمر*
بجز دلواپسیها با تو باشد *
تولدت مبارک
تا اون جایی که من میدونم سی یعنی برای . احتمالا کلمه ی دیگه ای نبوده ؟
جالب بود
——————————
به SN:
عزیزجون اون زبون فارسی شیرازیه چیزیه که سی یعنی برای
اینجا لری مدنظره