بارها شده است که مثلاً خواندهایم که اگر میخواهید فلان اتفاق بیفتد، فلان ذکر را فلان تعداد تکرار کنید.
مثلاً میگویی میخواهم در زندگی موفق باشم، میگویند زیاد صلوات بفرست.
گاهی انسان با خودش میگوید: آخر صلوات چه ربطی به موفقیت من در مثلاً کنکور دارد!؟
یا مثلاً اگر میخواهی کارهایت در فردا سریعتر انجام شود، شب که میخواهی بخوابی، تسبیحات حضرت زهرا را بگو.
انسان هر چقدر هم که مؤمن باشد، ممکن است از خود بپرسد تسبیحات چطور باعث سرعت در کارها میشود؟
یا مثلاً فرزند آیه الله بهجت نقل میکرد که گاهی به پدر میگفتیم آخر شما اینقدر کار و درس دارید، فکر نمیکنید اینقدر متوسل شدن به دعا، وقت گیر باشد و به کارهای دیگر نرسید!؟ ایشان میفرمودند: تجربه کردهام که هر چه بیشتر دعاها و اذکار را میخوانم کارهایم زودتر انجام میشود و سریعتر به هدف میرسم!
شاید افرادی که فکر ایمانی نداشته باشند، باور نکنند، چون آنها در مورد تأثیر اذکار و اعمال اسلامی اطلاعات کافی ندارند وگرنه در جواب به آیه الله بهجت میگویند: بر منکرش لعنت!
در مورد انواع اذکار و اعمال و تأثیر آنها میشود کتابها نوشت … به طور مثال، خیلی از اذکار و اعمال اسلامی، جنبه علمی دارند. مثل اینکه گفته میشود بعد از نماز، دست هایتان را روی چشمانتان بگذارید و آیه الکرسی را بخوانید تا نور و بینایی چشمانتان زیاد شود. این امروزه از نظر علمی در کتابهای خارجیهای بیدین نیز ثبت و تأیید شده است.
یا مثلاً برخی اذکار و اعمال جنبه روان شناسی دارند و باعث میشوند که شخص به خود تلقین کند که در آن جنبه موفق خواهد بود و میدانید که در تمام دنیا ایده “هر طور فکر کنید، همانطور میشود” بسیار طرفدار پیدا کرده است. مثلاً برای رفع ترس و اضطراب، گفتن لا إله الا الله تأکید شده. یعنی شخص با توجه به معنی این عبارت (خدایی جز خدای یگانه نیست) شهامت پیدا میکند …
یا بعضی از اذکار و اعمال، کاملاً جنبه یاری از سمت خدا را دارند، یعنی توسل کامل به خدا هستند و بحث علم و روان شناسی مطرح نیست. مثلاً شاید ذکر یونسیه (لا إله الا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین) که برای “نجات” تأکید شده است، از این نوع اذکار باشد.
اما چیزی که هدف اصلی من از این نوشته است، اذکاری هستند که تأثیر آنها به نوعی غیر مستقیم است.
مثلاً همان تسبیحات که من امشب میخوانم و میخوابم، فردا چطور باعث سرعت و موفقیت در کارها میشود؟
یا زیاد صلوات فرستادن چگونه باعث موفقیت در زندگی میشود؟
باید توجه کرد که گاهی منظور اسلام از پیشنهاد یک ذکر، این است که شخص به واسطه آن ذکر، دست به برخی گناهان نزند.
یک مثال میزنم: جوانی که زیاد صلوات میفرستد، قبول دارید که یک جوان مذهبی جلوه خواهد کرد؟ آیا یک جوان مذهبی، به قهوه خانه خواهد رفت؟ آیا او سیگاری خواهد شد؟ بلا شک خیر.
خوب دقت کنید: چه چیزی باعث شد او وقتش را در قهوه خانه نگذراند و به کارهای مهمش برسد؟ صلوات. اگر او این ذکر را نمیگفت احتمالاً اهل دود و دم و گشت و گذار در بازار و نگاه حرام و شهوترانی میشد. بعد از گناههای این نوعی معمولاً سردردهای شدید نصیب شخص میشود و نمیتواند به طور مثال کارهای سنگین مثل برنامه نویسی را انجام دهد. چه چیزی جوان اول را نجات داد؟ صلوات و ذکر! چه چیزی به کارهای او سرعت بخشید؟ صلوات! در نهایت چه چیزی او را موفق کرد؟ صلوات!
یا آن تسبیحات که شبها میگویی: کسی که شبها ذکر تسبیحات را میگوید، آیا در آن روز، وقت خود را صرف گناهان مختلف که اکثراً انسان را معتاد خود میکنند و وقتش را میگیرند، میکند؟ خیر! و این یعنی همان تسریع در کارها.
یعنی تنها یک ذکر، اینقدر برکت به زندگی شخص وارد کرد و البته اکثر ما فکر میکنیم اذکار باید مثل چوب جادو عمل کنند! به محض اینکه گفتی، همان لحظه عمل عجیبی انجام دهند! و گاهی فکر میکنیم تأثیری ندارند! نمیدانیم که تأثیر غیرمستقیم آنها چقدر برکت به زندگی ما داده است!
گاهی که به تأثیر اذکار و اعمال شک میکنم، اطرافم را نگاه میکنم! مردمان موفقی را میبینم که با اعمال و اذکار اسلام مونس هستند و در مقابلشان انسانهای پر مشکل و ناموفقی که هرگز به اذکار ایمان ندارند …
حالا تو بگو! اذکار تأثیر دارند یا ندارند!؟
یکشنبه 1 جولای 2012 در 12:36 ق.ظ
عالی بود مثل همیشه.
برای مزاح:
مـلا و شـراب فـروش !
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم :
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !
و سوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد …!
سهشنبه 3 جولای 2012 در 7:04 ق.ظ
تاثیر داره !
اگه تاثیر نداشت که من الان اینجا نبودم ! (منظورم از اینجا ، بهترین مدرسه ی فرزانگان شهرمه !)
در حالی که من تلاش خیلی زیادی برای قبولی نکردم ! فقط بعضی از کتاب هام رو سرسری یه نیگا بهشون انداختم ، و نمونه سوال های سال های قبل که خواهرم برام اورده بود ، یه دور نیگا کرده بودم !
و بعد ، ۲ تا دستم رو بالا گرفتم و گفتم : خدا !
بعد دیدم یه چیزی افتاد تو دستم !
بعد نیگاش کردم دیدم نوشته : با عرض تبریک خدمت شما ، شما در مدرسه ی فرزانگان ۱ قبول شده اید ! :د
چهارشنبه 4 جولای 2012 در 6:12 ق.ظ
******************************************************************
باور بفرمایید که تاثیر داره.
باید برگردیم به کتابهای دینی زمان مدرسه، در مورد معاد نوشته بود اگه یه آدم سفیه بگه مثلا پشت اون دیوار عقربه با اینکه از زبان یه انسان ناسالم شنیدیم اما بازم نمیریم پشت دیوار، حالا چه برسه به امام و ائمه اطهار علیهم السلام که این همه از تاثیر ادعیه برامون گفتند و همین ادعیهها رو هم خودشون گفتند.
به اثرات تبعی و بعدی ادعیه هم که نمیشه مستقیم کار داشت، شاید اصلا اثرش این باشه که اون چیزی که ما دلمون میخواد اتفاق نیفته.
اینایی که میگم البته نظر خودمه و معلومه که جای انتقاد هم داره، معلومه که من تعداد کتابهایی که در این زمینه خوندنم خیلی کمه، معلومه که برای من سیر آفاق و انفس میسر نیست، اما برام مثل روز روشنه که تاثیر داره، این یکیو که حداقل میتونم بگم.
بذارید یه مثال در مورد خودم بزنم، مدتی بود پدرم از ناراحتی پاشون رنج میبردن، یه موقع به حدی رسیدن که حتی جواب رادیولوژی رو هم نمیتونستن خودشون بگیرن (ای خدا تو چشام داره اشک جمع میشه) به بنده فرمودن که این کارو براشون انجام بدم، معلومه که برای من این کاری نبود، معلومه که در حد یک نون خریدن بود و به نظر خودم هنوزم که هنوزه اصلا کاری نبود.
اون موقع وقتی بود که به دلیل مشکلات مالی مجبور بودم کار کنم، حتی دیرتر سربازی رفتم، تو راه برگشت از یه جای خیلی خوب و عالی که مال ارتش بود رد شدم و از دژبان پرسیدم سربازا جطور اینجا پذیرش میشن، والا به خدا من سئوال بدی نکردم و لحن پرسش هم خیلی آروم بود، اما با آنچنان جوابی از طرف آن دژبان بسیار محترم مواجه شدم که حسابی جا خوردم، یهو گفتم نکنه اینحا مخصوص خواص و از ما بهترونه!!!
رسیدم خونه و عکس رادیولوژی رو به بابا دادم و گذشت تا سر شام و طبق معمول صحبت از وقایع اتفاقیه در طول روز جاری شد، نوبت به من رسید و همه رو گفتم، همه متعجب و ناراحت شدن، جاتون خالی باب برام یه دعای حسابی کردن.
هیچی این گذشت تا اینکه رفتم برای سربازی اداره پست نام نویسی کردم و مدارک و بقیه داستان، جاتون خالی مثل یه رویا بود همون روز اول ازمون پرسیدم آموزشی کجا میخواید برید؟ آقا ما حاجو واج مونده بودیم، مثل منونی غذا پرسیدیم کجاها رو دارید، منو گذاشتن ما انتخاب میکردیم. خدا رو شکر. این تازه مرحله اولش بود. گذشت تا آموزشی که داشت تموم میشد یه روز اومدن سربازارو تقسیم کنن، جاهای مختلفی بود، من همینطوری یه جارو اونم فقط از اسمش خوشم اومده بود، اصلا نمیدونستم کجاست، چطوری هست. بعد که اسامی رو خوندن از تاثیر دعای پدر و مادر میدونید کجا تقسیم شده بودیم:
هموم یه جای خوب و عالی که مال ارتش بود.
پنجشنبه 5 جولای 2012 در 12:38 ب.ظ
مهدی جان بیا ………….
تولد صاحب الزمان حضرت مهدی (عج) رو بهتون تبریک میگم
یک صلوات واسه ظهورش
اللهم عجل لولیک الفرج
یکشنبه 14 سپتامبر 2014 در 8:58 ق.ظ
شاید اذکار ما رو به حاجتهامون نرسونه(که قطعا اینطور نیست)اما حداقلش اینه که جلوى گناه هارو میگیره یعنى کسى که مشغول ذکر باشه فرصت گناه بهش دست نمیده، اصلا کسى که اهل ذکر باشه دیگه نمیتونه بره سمت گناه.
تمام مشکلات جوانان بیکار که میرن دنبال شهوترانى و ولگردى و… از همین جا نشأت میگیره که اهل ذکر و یاد خدا نیستند….
چه “بی حساب “می بخشی و چه “با حساب ” تسبیح ات می گویم.
۳۳ مرتبه سبحان الله، ۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله