سختترین کاری که خدا از فاطمه خواست
دین من، اسلام, نکاتی برای بچه حزب اللهیها دیدگاهتان را بیان کنیدگاهی که بحث فدک پیش میآید، واقعاً دلم به حال حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میسوزد.
برای کسی که حاضر است سه روز، کمتر غذا بخورد یا حتی نخورد و غذایش را به فقیر بدهد، کسی که دنیا برای خودش و شوهرش از آب پوزه بز نیز بیارزشتر است، کسی که حاضر نیست صدایش را نامحرم بشنود، چقدر سخت است که خدا به او محول کند که برای «تقاضای فدک» برخلاف همه این روحیات حرکت کند؟ و او حتی لحظهای اعتراض نکند که: خدایا! کار، بیارزشتر از این نبود به من بسپاری؟ من که نان شبم را به فقیر میدهم، بروم برای یک مشت خاک با نامحرم همصحبت شوم؟
میدانید!؟ مثل این است که به من بگویند برای گرفتن ۲۰۰ تومان باقیمانده کرایه تاکسیات با یک راننده معتاد مست نفهم جدال کنم!!
اما چه میشود کرد!؟ خدا برای هر کسی نوعی آزمایش دارد. گاهی به حسین (علیه السلام) محول میکند که برای نشان دادن شقاوت آن قوم پلید، به منت کشیدن از آن قوم نامرد بپردازد و بگوید: «بر من منت بگذارید و به علی اصغرم، آب دهید!» والله انسان تعجب میکند! حسین! تو با آن عظمت، گفتی «بر من منت بگذارید» تو از آن قوم، منت کشیدی برای «یک جرعه آب»؟ و بلاشک امام مظلوم ما میگوید: آری، والله سختترین کاری که خدا از من خواست همین بود و من بدون لحظهای اعتراض، اطلاعت کردم.
و فاطمه نیز خواهد گفت: آری، والله سختترین کاری که خدا بر من محول کرد، همین بود، اما گاهی برای نشان دادن شقاوت و پستی یک قوم و زنده نگاه داشتن «عدالتطلبی» باید به این کارهای سخت دست زد…
یکشنبه 5 ژانویه 2014 در 2:19 ق.ظ
نکته بسیار ظریف و تکان دهنده ای !! بود .