امید من! مراقب باش علمت نگندد

امید نامه, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

امید من،

«علم» چون «آب زلال» است. اما همین آب اگر مدتی جایی بماند و چیزی از آن به بیرون درز نکند، می‌گندد و مرداب می‌شود.

تو نیز اگر علمی را که می‌آموزی جایی منتشر نکنی، این علم بوی تعفن می‌گیرد…

امید من،

برای خودت مخاطبانی جور کن و هر چه یاد می‌گیری به آن‌ها منتقل کن…

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یک سری دوست دارم که خروارها کتاب خوانده‌اند و گاهی که صحبتش پیش می‌آید می‌بینم چقدر دانا هستند اما متأسفانه جایی برای نشر دانسته‌هایشان نیافته‌اند. این نوع افراد به مرور احساس می‌کنند دارند کار بیهوده انجام می‌دهند! اینقدر مطالعه کردیم و یاد گرفتیم، آخرش که چه!؟ خودمان که به اندازه کافی خوب هستیم و خوب می‌دانیم دیگر بیشترش به چه درد می‌خورد!؟ اما اگر همان‌ها مثلاً یک وب‌سایت می‌داشتند و دانسته‌هاشان را آنجا یادداشت می‌کردند و بقیه می‌خواندند و بحث می‌شد، می‌دیدند مطالعاتشان یک جا به درد می‌خورد.
بارها شده به این نوع دوستانم رو می‌اندازم که مثلاً بیا و در نشریه‌ای که داریم یک ستونش را به عهده بگیر و برای آن ستون هر ماه مطلب تهیه کن. همین حرکت علم از گندیدگی جلوگیری می‌کند و باعث پویاتر شدن هم می‌شود…

یک پاسخ به “امید من! مراقب باش علمت نگندد”

  1. اناری‌ام گقت:

    شاید یک معنی «قیدوا العلم بالکتابه» همین باشد… کتابت… نگارش… تنظیم… پست… وب… وبلاگ!

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها