تا هدف چه باشد…!

اتفاقات روزانه, کمی خنده دیدگاهتان را بیان کنید

این روزها استاد هاشمی نژاد مهمان شهرمان است. به محض اطلاع از این موضوع:
برادر کوچک تر: آخ جون شب ها از بیکاری در اومدیم!
حاج خانم: آخیش، هر روز سر راه از میدون میوه های خوب میخرم، کشت ما رو این حسین دست فروش با میوه های بنجلش! (مسجد، در میدان میوه شهر واقع است)
و بنده هم که قبلاً عارض بوده ام که بیشتر برای گریه و تخلیه روحی می روم!!!

همین می شود که در راه برگشت از مراسم، از همان داخل ماشین غیبت را شروع می کنیم!!!

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها