ثبت می کنیم: اولین تیری که به سنگ خورد!

اتفاقات روزانه دیدگاهتان را بیان کنید

حاج خانم چند روز پیش در مجلس سخنرانی حاج آقا هاشمی نژاد یک دختر گیر آورده بود طلا!! ماه!! (من خودم ندیدمش، از روی بابایش می گویم!!! ده سالی می شود که در مساجد با هم سلام علیک داریم. یک انسان نسبتاً کامل است)
باور کن گفتم پیگیری کن اگر شرایط جور است، همین فردا برویم خواستگاری!
بعد از پیگیری های به عمل آمده، فهمیدیم دختر خانم گرامی ۳۱ ساله تشریف دارند! (۳ سال از من بزرگ تر!)

حیف شد… اولین بار بود حاج خانم تور می انداخت! او هر صد سال یک بار از این کارها می کند و ما هم بدبختی، گذاشته ایم گردن او!

۱۰ پاسخ به “ثبت می کنیم: اولین تیری که به سنگ خورد!”

  1. سجاد گقت:

    به به مهندس جوون
    کی بیایم شیرینی بخوریم ؟؟
    بابا زود باش فک نمیکنی داره دیر میشه ؟؟!

    یه دعایی کن این حاج خانوم ما هم به این فکرا بیوفته !
    😀

    ایشالا همه جوونا خوشبخت بشن…

  2. اناری‌ام گقت:

    قدیما می‌گفتن مادر رو ببین دخترو ببر!

  3. باقری گقت:

    منم به فکر برادرم افتادم آخه بنده خدا اونم انداخته گردن ما،چقدر هم این کار سخته…
    خدا خودش به همه جوان ها کمک کنه

  4. __________ گقت:

    یه طلا رو اینجوری ازدست نمی دن هااااا!
    ۳ سال اختلاف سنی ،دلیل خوبی نیست برای از دست دادن یه دختر خوب…
    اگه اون خانم مخالف نیست شما نباید مخالف باشین!
    ساده رد نشین.

  5. حمید رضا گقت:

    تو بگو نیم ساعت!

  6. __________ گقت:

    راه نداره!!!!؟ 🙂
    عجــــــــــب!

  7. fatemeh گقت:

    ان شاء الله این دفعه تیرتون بخوره به هدف

  8. چه فرقی می کند گقت:

    سلام
    این بار نشد بار بعدی
    بار بعدی نشد بار بعدیش
    بار بعدیش نشد بار بعد تریش
    .
    .
    .
    خدا بزرگه

  9. __________ گقت:

    چه فرقی می کند،دوست عزیز! الگو آقای قرائتی ان؟! 🙂

  10. خانم ثلاث گقت:

    استاد حتی نیم ساعت؟؟؟؟؟؟؟ (خداخیرتون بده کلی خندیدم ازین حرفتون )
    افرین به این فهم وکمالات که انقد دقیق هستین
    به قول خودتون باریک الله

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها