سه جوک!

اتفاقات روزانه, کمی خنده دیدگاهتان را بیان کنید

یکی از چیزهایی که اگر در سخنرانی، به‌موقع از آن استفاده شود، تأثیر خوبی روی مخاطب دارد، تعریف جوک است. یک حاج آقا در یکی از مساجد هست که انصافاً خیلی به‌موقع جوک‌هایی می‌گوید:

در نماز، مردم همه جمع می‌شوند آن سمتی که کولر گازی هست! یک مدت کولر خراب شده بود و مردم به حاج آقا گلایه داشتند که گرم است! از فرصت چقدر جالب استفاده کرد:

می‌گویند یک بنده خدا یک ساعت مچی جدید خریده بود. رفقایش هر بار که رد می‌شدند، می‌پرسیدند فلانی! ساعت چنده؟ او هم نگاه می‌کرد و مثلاً می‌گفت: ۹ و ۲۰ دقیقه. پنج دقیقه بعد، رفیق بعدی: فلانی! ساعت چنده؟ می‌گفت: ۹ و ۲۵ دقیقه… ۵ دقیقه بعد، رفیق بعد: فلانی! ساعت چنده؟ می‌گفت: ۹ و نیم… آنقدر رد شدند و پرسیدند که اعصابش خرد شد! گفت: حالا انقدر سؤال بپرسید ببینید می‌تونید این ساعت رو خراب کنید!!!؟؟؟

انقدر بعضی دوستان جلو این کولر نشستند تا بالاخره خراب شد!!

***********

در بحث خمس هم جوک جالبی می‌گفت:

یکی از دوستان از من پرسید: حاج آقا من فلان میلیون تومان پول دارم… یک راه نشانم بده که از زیر خمس فرار کنم… گفتم: طلا بخر دست زنت کن، طلایی که زن استفاده می‌کند خمس ندارد… سریعاً گفت: نخواستیم حاج آقا! همه‌ش رو می‌دم خمس!!!!!!!

***********

یک جوک جالب هم هست که جدیداً یاد گرفته‌ام و در کلاس‌ها تعریف می‌کنم! خیلی جالب است!

می‌گویند یک بنده خدا مغزش آسیب دید… اعلام کردند: باید مغزت را پیوند کنیم! برو یک مغز بخر بیار که عمل انجام شود…

بنده خدا رفت مغزفروشی! گفت آقا یک مغز می‌خواستم. مغزفروش پرسید: مغز خانم یا آقا؟

گفت: آقا فرق این دو تا چیست؟

مغزفروش (مثلاً) گفت: مغز آقا، ۱۰۰ تومان، مغز خانم: ۱۰۰ هزار تومان!!

(اینجاها که می‌رسد پسرها یک دفعه می‌گویند: استاد! دستت درد نکنه!! و دخترها گل از گلشان می‌شکفد!!! بعد ادامه را تعریف می‌کنم)

بیمار پرسید: آقا این تفاوت در قیمت برای چیست؟

مغزفروش گفت: آخه مغز خانم‌ها آکبنده! مغز آقایان دست دومه!!!

این را که می‌گویم حالا برعکس می‌شود! دخترها: استااااااااااااد!؟ و گل از گل پسرها می‌شکفد!

می‌گویم: عدالت حفظ شد دیگر! نیمی از جوک را دخترها خوشحال شدند، نیمی را پسرها!!!!

۵ پاسخ به “سه جوک!”

  1. __________ گقت:

    وا!!!!!!!!!!!
    آقا جوکو چرا تحریف می کنید!
    هیچوقت این جوکو اینجوری نشنیده بودم!دقیقا شخصیت هارو جابه جا کردین هاااا!

  2. علي گقت:

    نه من دقیقا جوک رو به همین صورت شنیده بودم
    (با توجه به اینکه من جنوب کشور زندگی می کنم) پس اونی که شما شنیدید نسخه تحریف شده بوده 🙂

  3. __________ گقت:

    منم شمال ایرانم و جوکو خلاف این شنیدم 🙂
    البته فکر کنم آقایون اینطور می شنون و خانم ها خلافشو!انگار بستگی داره به نویسنده و گوینده.

  4. امید گقت:

    استاد ،‌ پس شمام تو کار تعریف جوک هستید ؟؟؟ 😀

  5. خانم ثلاث گقت:

    یادش بخیر استاد تابستون یادتون میاد؟

    من بادهن روزه دیگه داشت جونم به لب میرسید شمااین جوکو گفتی سرکلاس باگفتن تیکه اولش انگاروقت افطارشده یه میز پراز غذا واب اوردن جلوم ولی به محض گفتن تیکه دومش انگار ساعت ۵صبح شده دارن منو میزنن میگن دوباره از سر باید روزه بگیری
    خلاصه استاد گفتم تا یادت بیاد چه بلایی سرمن اوردی اون روز…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها