به خصوص آن «راضی بودن انسان از خویشتن» که به عینه دیدهام چقدر انسان که وقتی به یک سطحی میرسد، از خودش و جایگاه فعلیاش راضی میشود و طبیعتاً از بالاتر رفتن میایستد و چه هلاکتی بدتر از این!؟
من هلاکت با بخل رو زیاد به عینه دیدم، آدمهای بخیل به تمام معنا که عاشق خود پول شدند نه بخاطر کارهایی که میتونن با پول به عنوان وسیله بکنن، برای اونا پول چرک کف دست نیست، همه چیز رو توی پول میبینن و خلاصه میکنن و اینقدر براشون پول عزیزه که از تک تومنش هم نمیتونن بگذرند یا به سختی میگذرند تک تومنش هم براشون مهمه، انگار که یه تیکه از گوشتشون کنده میشه، این آدما دائم پولهاشونو با وسواس عجیبی میشمارند و انباشته میکنند، اصلا انگار پول خدا و ملکه اونهاست، بنده ی پول شدن و به پول عشق می ورزند، زندگی رو نه تنها به دیگران و خانواده اشون بلکه به خودشون هم سخت میگیرن! اینا معنی این حدیث رو نمیدونن که تو پولهای انباشته شده اشون حادث و وارث شریکه…
شنبه 2 می 2015 در 11:34 ب.ظ
سلام
لطفا فونت و سایز نوشتتون رو ویرایش کنید کامل نشون داده نمیشه.
یکشنبه 17 می 2015 در 5:12 ب.ظ
من هلاکت با بخل رو زیاد به عینه دیدم، آدمهای بخیل به تمام معنا که عاشق خود پول شدند نه بخاطر کارهایی که میتونن با پول به عنوان وسیله بکنن، برای اونا پول چرک کف دست نیست، همه چیز رو توی پول میبینن و خلاصه میکنن و اینقدر براشون پول عزیزه که از تک تومنش هم نمیتونن بگذرند یا به سختی میگذرند تک تومنش هم براشون مهمه، انگار که یه تیکه از گوشتشون کنده میشه، این آدما دائم پولهاشونو با وسواس عجیبی میشمارند و انباشته میکنند، اصلا انگار پول خدا و ملکه اونهاست، بنده ی پول شدن و به پول عشق می ورزند، زندگی رو نه تنها به دیگران و خانواده اشون بلکه به خودشون هم سخت میگیرن! اینا معنی این حدیث رو نمیدونن که تو پولهای انباشته شده اشون حادث و وارث شریکه…