امید من، به خاطر اشتباهات مختلف چوب خوردهام، اما هیچ چوبی دردناکتر از چوبهایی که به واسطه «أنا» گفتن خوردم نبود!
هر گاه از خودت خوشت آمد و به زبان آوردی (یا حتی از ذهن عبور دادی) که «من از او برترم» (أنا خیرٌ مِنه؛ همان جمله که شیطان گفت و رانده شد) منتظر چوبی باش که تو را حداقل در نزد خودت خار و ذلیل کند…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
احساس میکنم فرمول و دلیل «خود را چشم زدن» را کشف کردهام: افراد وقتی در ذهن یا بیان خود، خود را از یک جنبه برتر از دیگران فرض میکنند، خداوند در آن جنبه نقضی ایجاد میکند تا در اصطلاح «باد شخص بخوابد»… افرادی که حکمت را درک نمیکنند آن را به «خود را چشم زدن» تعبیر میکنند؛ در حالی که دلیل و هدف چیز دیگری بوده است.
ممکن است نسبت به میزانی که خداوند شخص را دوست دارد، این تنبیه فرق کند. یعنی یک نفر را رها کرده، بنابراین هر چقدر هم که «منم منم» کند، چشم نمیخورد؛ اما یکی که خداوند بیشتر دوستش دارد، با کوچکترین «منم» گفتنی عامل منم گفتن را از او میگیرد. (مثلاً اگر به ماشینش بنازد، ماشین را به تصادف میکشاند؛ اگر به درس خواندنش بنازد، در یک امتحان مشکلی پیش میآورد که نمرهاش کم شود و به طرق مختلف خداوند تلاش میکند تا آدمی را «خاضع و خاشع» نگاه دارد…
دیدگاههای تازه