ما چهار نفر!

اتفاقات روزانه دیدگاهتان را بیان کنید

یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی که خدا به من عنایت کرده، این است که در خانواده‌ای هستم که از هر ۴ مزاج در آن هست! خیلی جالب است:

من: یک سوداوی محض (سرد و خشک)

برادر بزرگ‌تر: یک بلغمی محض (سرد و تر)

برادر کوچک‌تر: یک دموی به‌تمام‌معنا! (گرم و تر)

مادر: یک صفراوی محض (گرم و خشک)

همین موضوع باعث شده یک اتفاق جالب بیفتد: مزاج افراد اطرافم را به سرعت از روی ویژگی‌های ظاهری تشخیص می‌دهم و به محض شناسایی مزاج، آن شخص را با یکی از این چهار نفر نگاشت می‌کنم و از این طریق به آسانی و به سرعت ویژگی‌های رفتاری آن شخص را می‌فهمم! 🙂

نعمت بزرگی است نه؟

مثلاً در کلاس‌ها به محض نگاه به هیکل دانشجوها تمام روحیات آن‌ها به ذهنم می‌آید.

چند روز پیش یک زن و شوهر سر یکی از کلاس‌هایم بودند… طبق معمول که ۲۰ دقیقه و فقط یک بار در هر دوره بحث مزاج را وسط می‌کشم و آن مبحث را تدریس می‌کنم، داشتم در این زمینه صحبت می‌کردم… یک دفعه گفتم: مثلاً یکی از مشکلاتی که این خانم با شوهرش دارد این است که او یک دفعه عصبانی می‌شود و وقتی عصبانی شد دیگر عالم و آدم را به هم می‌ریزد!

آن خانم یک دفعه قرمز شد و جا خورد!! فکر کرد مثلاً الان شوهرش فکر می‌کند او قبلاً با من در این زمینه گلایه کرده… بعد سرش را این‌طرف و آن‌طرف تکان داد به این معنی که بله، مشکل جدی داریم!

و یا می‌بینم یکی مثل خودم است، می‌فهمم استعداد فکر و خیال و… را دارد.

و یا یکی مثل مادرم است، می‌دانم حسابی گرمایی است و باید جای خنک کلاس بنشیند…

 

به هر حال، خیلی برایم جالب است… این را امروز و بعد از مرور چندباره‌ی مطلب مربوط به مزاج گفتم بنویسم:

http://yourl.ir/psychology

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها