وجدان

خطاطی‌های من دیدگاهتان را بیان کنید

تحریر شد به تاریخ ۲ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۰ شب

vojdan

بهتر هم می‌شد اما خطاطی است دیگر! یک کلمه‌اش را درست می‌کنی یکی دیگر خراب می‌شود!

سرمشق از کتاب قلم‌اندازهای عاشقانه (استاد امیرخانی)

یک پاسخ به “وجدان”

  1. رهگذر گقت:

    سوالتون این گوشه وبتون نذاشت بی تفاوت رد شم.اینکه دختر قبل از خروج ازمنزل به چه نیتی اینطور خودشو آرایش میکنه!؟
    خیلی قبلترها منم نه به شدت امروزیها،ولی جزئی از همین دخترها محسوب میشدم.هیچ نیتی جز اینکه آرایش رو دوست داشتم و خودم لذت میبردم،نداشتم.این درحالی بودکه اگه توخیابون یکی ازم تعریف میکرد،روز بعد اون قسمت از آرایش رو حذف میکردم از صورتم.ولی الان که ازقبلم تاحدی فاصله گرفتم،از تمام اون روزها خجالت میکشم… نه اینکه کار بد،بدنیست وقتی نیتی پشتش نیست،ولی همیشه پشت هر کار بد، نیت بدی نیست،گاهی گاهی گاهی ،هیچ نیتی بابت کاری که انجام میدی نداری واقعا نداری…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها