الله اکبر، امروز چه روزیست!
چه چیزهای محشری میرسد!
صفحه ۴۶ کتاب اخلاق خانواده، عالی است (مثل بقیه کتاب):
الله اکبر، امروز چه روزیست!
چه چیزهای محشری میرسد!
صفحه ۴۶ کتاب اخلاق خانواده، عالی است (مثل بقیه کتاب):
امید من،
بهترین جای این عالم برای تفکر و مطالعه، سجاده است و بهترین زمان، بین الطلوعین…
عبایی به دوش بینداز و به لاک خود برو…
یکی از سختترین امتحانات در دوران جوانی شاید امتحان با پدر و مادر باشد و چقدر پیروزی در این امتحان مشکل است!
انسان به خصوص با مادرش خودمانی میشود و او هم که فرزند هر بلایی سرش بیاورد، باز میگوید: «آه، دست پسرم یافت خراش…وای، پای پسرم خورد به سنگ»…
دنبال یک دعا برای مهربانتر شدن با مادر میگشتم که از قضا امروز رسیدم به صفحه ۲۳۰ مفاتیح الحیاه.
دعای ۲۴ صحیفه سجادیه وحشتناک، زیباست! از آنهاست که باید پرینت بگیرم و به دیوار بزنم:
فقط جمله اول این عکس اگر مستجاب شود تمام است! ما زیادی با پدر و مادرمان خودمانی شدهایم!
دعای کامل:
امید من،
آنها که در دو راهی دین و دنیا، دنیا را انتخاب کردند، نه خیر دین را دیدند و نه خیر دنیا را! مراقب باش…
الحمد لله، چه روز جالب و عجیبی بود امروز!
یک دل سیر کار و فروش کردیم، یک دل سیر نماز و دعا خواندیم، یک دل سیر بازی کردیم، یک دل سیر خبر خواندیم و مطالعه کردیم، یک دل سیر بالا و پایین پریدیم و ورزش کردیم، یک دل سیر هم خوردیم و هنوز هم وقت هست!
تقریباً هیچ روزی اینقدر با برکت نبود! دارم دیروز را بررسی میکنم ببینم دلیل چه بوده!؟
امید من،
همانطور که رشد جسمی مراتب دارد، رشد معنوی نیز مراتبی دارد که ظاهراً هر رتبه به شرط موفقیت در رتبه قبل، به آدمی هدیه میشود.
خداوند ابتدا تو را با نافله عشا آشنا و بدان ترغیب میکند، اگر مقید شدی، به سمت غفیله هدایتت میکند، سپس لذت دعای کمیل را به تو میچشاند، پس از مدتی مداومت، شاید تو را به سمت نماز شفع و وتر بکشاند، سپس ندبهخوانت میکند و چه بسا به مرور تو را به نماز جعفر طیار نیز قانع نکند…
سپاس خدایی را که برنامههایش قلیل نیست…
امید من، در هر مرحله از این بازی زیبا، تلاشت را کن و صبور باش و به خودت فرصت بده تا قفل مرحله بعد برایت باز شود… (عجله در این بازی جایی ندارد)
برای رسیدنت به سعادت دعا میکنم…
امید من، هرگاه که شیطان زمینت زد، چنان جبران کن که از کردهاش پشیمانش کنی! چه میدانم، شاید بخواهی چله بگیری و هر شب زیارت عاشورا بخوانی، یا صدقه دهی، یا سورهای را حفظ کنی … و البته شیطان زرنگ است …
یادم باشد آیات مشابه را جمع آوری کنم:
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنکَرَ یَکَادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِکُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده میکنی، آنچنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانی که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند! بگو: «آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده [= دوزخ] که خدا به کافران وعده داده؛ و بد سرانجامی است!»
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوب
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)!
امید من، دانستن علم یک چیز است و افتادن دوزاری، یک چیز دیگر…
خداوند ممکن است علم را در مغز خیلی ها راه دهد اما ظاهراً فقط پاکان دوزاریشان می افتد…
امید من،
هر گاه خواستم با قضا و قدر خداوند مبارزه کنم و شرایط را عوض کنم، شرایطی بسیار بدتر نصیبم شد طوری که التماسش کنم که به همان شرایط اول برگردم!
هر گاه دیدی چیزی برایت خواسته، حتماً صلاحی در کار بوده است؛ بنابراین، با آن کنار بیا و خودت را شرایط جدید وفق بده…
می دانی!؟ گاهی وقتی می خواهم بروم سر یک کلاس، با خودم می گویم: آخر کجا بروم!؟ سر این کلاس که همه شان حواسشان پرت است!؟ اصلاً توی باغ نیستند!؟ با دیوار صحبت کنم بهتر می فهمد تا این ها! بعد یک دفعه یاد یک دانشجوی با استعداد و علاقه مند به درس در آن کلاس می افتم… می گویم: فقط به خاطر آن دانشجو می روم سر کلاس و با تمام انرژی درسم را می دهم…
حالا وقتی می شنوم “لولاک لما خلقت الافلاک” (محمدم! اگر تو نبودی هیچ چیز خلق نمی کردم) و یا:
بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر
(جامعه کبیره)
[ای اهل عصمت، فقط به خاطر شما خداوند آغاز کرد و به خاطر شما ختم خواهد کرد، به برکت وجود شما باران باریدن میگیرد… و غمها برطرف میشود و بلاها رفع…]
میگویی والله راست است! ما انسانها ارزش این همه خوبی را نداریم…
وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ یَوْمًا عِندَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ
آنان از تو تقاضای شتاب در عذاب میکنند؛ در حالی که خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید!
۴۷ حج
امید من،
مضطرب چه هستی!؟ چرا عجله داری و احساس می کنی از یک چیزی یا کسی عقب مانده ای!؟ می بینم که دائم کار و مطالعه می کنی و مضطربی که نکند بیشتر عقب بمانی…
مگر می خواهی به جایی برسی؟
بیا این آیه را دوباره بخوانیم:
إنک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً
می بینی؟ قرار نیست به جایی برسی… یعنی نمی توانی به جایی برسی!
پس آرام باش و آهسته آهسته قدم بزن و لذت ببر…
دیدگاههای تازه