روزهاى بى وقتى!

اتفاقات روزانه, الهی نامه من دیدگاهتان را بیان کنید

چقدر حرف براى نوشتن دارم اما فرصتى براى ثبتشان نیست!
دوباره شده ام یک ماشین تدریس که صبح شنبه روشن مى شود و شب جمعه خاموش!
من در برابر خیلى از شهوت ها مقاومت کرده ام اما امان از شهوت تدریس!!!

الهى! قدرت “نه” گفتن در برابر پیشنهادات وسوسه انگیز اما پر خطر را عطایم نما!
الهى! یادآورى ام کن که روزى ام در دست یک دانشگاه و مؤسسه و انسان خاص نیست که از ترس قطع شدنش نتوانم “نه” بگویم!

۲ پاسخ به “روزهاى بى وقتى!”

  1. N_A گقت:

    سلام.
    بنظر من که خیلی عالیه.روزهایی نه چندان دور شما همین درس ها رو میخونید به امید شغل و تامین آتیه تون. حالا همون روزهاست…یعنی برداشت محصول علم آموزی تون. با سن کمی که دارید بی اندازه قابل ستایشید وقتی اینطور مردانه فعال و کوشائید.
    افرادی مثل شما اندک هستند…قدر توانمندی هاتون رو بدونید(که میدونید) و همچنان تلاش کنید. این روزهایی که سپری میکنید آسایش شما و ان شاء الله خانواده تون هست.(صبر جمیل)
    از طرفی جوان ها و البته مسن تر ها به علم شما نیاز دارن و میدونم که چشم امیدشون به کلاس های شماست…چون همه میدونیم در این شهر اساتید باسواد و مومنی چون شما تعدادشون اندک هست و نیاز بسیار بالا.
    امیدوارم که شما رو همیشه پر انرژی و پر علم ببینم و بشنوم.

    جسارت نوشتن رو بر من بخشید.

    شب ها و روزهاتون الهی.

  2. sajad jalilian گقت:

    سلام
    من چندسالی هست مطالب شمارو دنبال میکنم از طرفی منم یک معلم ریاضی هستم و چندسالیست در آموزش و پرورش تدریس میکنم اما به نظرم شما خیلی مسائل رو سخت میگیرید

    بهرحال آرزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی رو برای شما دارم

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها