امروز در حالی که هنوز کلاسها شروع نشده، رفتم کتابهای درسهای مترجمی زبان را گرفتم! عجیبتر اینکه با اینکه رشته روانشناسی قبول نشدم، اما کتابهای ترم اول این رشته را هم گرفتم!!! (من پُرروتر از این حرفها هستم!! احتمالاً در فراگیر پیام نور که چند ماه دیگر است این رشته را انتخاب کنم!)
کتابها را میگذارم که ببینی چه درسهای شیرینی داریم:
http://aftabgardan.persiangig.com/img/books941.jpg
از بچگی، چیزی که بیش از همه ذوقش را داشتهام، خرید کتابهای درسی بوده!!
باور کن در دوران راهنمایی و دبیرستان، از ابتدای تابستان تا لحظهای که کتابها را بیاورند، هر دو سه روز یک بار میرفتم لوازمالتحریری که سر راه مغازه بابا بود، میگفتم آقا کتابها نیامد!؟ خدا میداند، دیوانه شده بود از بس من رفته بودم مغازهاش!! یعنی یک بار میخواست جاچسبی که جلوش بود را پرت کند سمت من و داد بزند: لامصب! هنوز نیااااااامدددده ?
میگفتم: من باید اولین نفری باشم که کتابها را میگیرد!
به خاطر همان جریانها هم با دو تا پسر جوانی که آنجا کار میکردند دوست شدم و هنوز هم من را که میبینند یاد آن سماجتها و اذیتها میافتند و لبخند بامغنایی میزنند ?
دیدگاههای تازه