امید من، خودت را به خدا بسپار…

امید نامه, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

امید من، تلاشت را کن که در مسیر هدایت باشی، آنگاه از هر چه آمد، با کمال میل استقبال کن. هرگز در برابر «ما وَقَع» مقاومت مکن که گفته‌اند «الخیر فی ما وقع»…

گاهی صلاح است که اینطور باشد که هست. ریزبینانه نگاه کن که آنچه اکنون هست چه ربطی به آنچه فکر می‌کنی باید باشد دارد؟ بعد خواهی فهمید که آنچه هست باید می‌بود تا آنچه باید باشد باشد…

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی یک کاری پیش می‌آید که احساس می‌کنم کار اضافه و مزاحم است، چقدر جوش می‌خورم که اگر این کار نبود، به آن کاری که باید انجام می‌دادم می‌رسیدم… بعد که می‌روم این کار اضافه را انجام دهم، می‌بینم چه جالب! این کار، چقدر نکات جالبی در بر داشت که در آن کار، بسیار مفید است! می‌بینم این جوش خوردن برای چه بود؟ برای اینکه فکر می‌کنیم خودمان بهتر از خدا می‌توانیم تصمیم بگیریم که الان باید چه کار کنیم!!! مثل همین حالا که یک مشتری که توانایی انجام یک کار ساده را نداشت، مجبور شدم نهایتاً اطلاعات کنترل پنل سایت را بگیرم و کار خودم را متوقف کنم و آن کار که وظیفه ما نیست را انجام دهم. بعد که وارد کنترل پنل سایتش شدم و رفتم که آن کار را انجام دهم، یک سری مشکلات پیش آمد که برای رفع کردنش یک خروار اطلاعات جدید کسب کردم تا حدی که جیب اطلاعاتمان برای امروز پر شد!! حتی جالب است که یک چیزهایی فهمیدم که خودش می‌تواند یک سوژه احتمالی برای تز دکترا باشد!! حالا اگر این کار نمی‌بود، من می‌خواستم چه کار کنم؟ روی کارهای مرتبط با دکترا کار کنم!! و صدها نمونه دیگر… به همین دلیل است که قبلاً گفته بودم:

امید من! ساده ترین کارها می توانند پربارترین کارها باشند

ما چه می‌فهمیم این دنیا چه خبر است!؟

۳ پاسخ به “امید من، خودت را به خدا بسپار…”

  1. امیرحسین گقت:

    برای منم خیلی از این موارد پیش اومده. هر چه سن میره بالا و تجربه بیشتر میشه (دیدن نشانه ها و علائم) صبر آدم هم زیاد میشه. به همین خاطره که میگفتن آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند.
    پ.ن۱: دارید عارف و فیلسوف میشید!
    پ.ن۲: در مورد ما کاشونی ها یه توئیت فرستادی. جریان چیه؟

  2. حمید رضا گقت:

    سلام.
    فیل‌سوف؟!!! خودتی!
    در مورد اون کاشان هم این استادهای کاشانی‌مون تعجبم رو برانگیخته! ظاهراً اکثر اساتید استان‌های همجوار از کاشان میان! دامادمون هم کاشان درس می‌خونه پدرش رو درآوردن از بس سختگیری در پایان‌نامه و امثالهم می‌کنن. تو هم که یه کاشانی‌ای…. دیگه اینا بس نیست که آدم تعجب کنه از کاشانی‌ها!؟

  3. محمدمهدی گقت:

    سلام!
    حتماً همینطوره. هر لحظه یه فرصته برای یادگیری و شکوه دربارۀ اون، حداقل ضررض وقت تلف کردنه.

    استاد، هر برنامه‌ای نوشتید، پیغام‌های خطاش آگاه‌کننده (informative) باشه دربارۀ مشکلی که پیش اومده و نحوۀ حلش. بعضی پیغام خطاها واقعاً اعصاب‌خردکنن. یغام خطا نباید یک چنین چیزی باشه:

    Invalid value at the address x0000000001

    آدم چه می‌فهمه چی شده و چی باید بشه.

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها