امید من، از معنویترین لحظات، هنگام خوردن یک طعام است. در این لحظاتِ شیرین، نعمتهایی که بر سر سفره است را یک به یک به ذهن بیاور و زحمتهایی که کشیده شده است تا آنها به دست تو برسند را مرور کن.
و بخوان: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «۲۴» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «۲۵» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «۲۶» فَأَنْبَتْنا فِیها حَبًّا «۲۷» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «۲۸» وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا «۲۹» وَ حَدائِقَ غُلْباً «۳۰» وَ فاکِهَهً وَ أَبًّا…»
به کشاورزی فکر کن که ماهها و چه بسا سالها به انتظار نشسته است تا آن دانه سر از خاک برآورد و درختی شود و بار دهد…
به مسیری که طی شده است تا دسترنج او به تو برسد فکر کن…
به دستان ماهر مادرت فکر کن…
آنگاه میفهمی که خداوند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» را برای تو کار گرفته است تا «تا تو نانی به کف آری» و او به ازای این همه لطف، تنها انتظار دارد که «به غفلت نخوری»…
یکشنبه 3 دسامبر 2017 در 11:12 ق.ظ
وچه غذایی میشه اون غذایی که قبلش بافکر کردن بهش به این نتیجه رسیدی که خدا گفته: بخور نوش جونت واسه تو آفریدم:) آی میچسبه !من که یه وقتایی لقمه هامو با بغض قورت میدم