یکی از چیزهایی که دانشجوها من را با آن میشناسند، “فرصت مجدد” است! (فرصت مجدد به کسانی است که نمره قبولی نمیگیرند)
با اینکه این کار، منطقی و احتمالاً قانونی نیست اما دلم نمیآید با یک امتحان که ممکن است شب قبلش هزار و یک دلیل باعث شود دانشجو خوب درس نخواند، او را بیندازم.
معمولاً چند روز فرصت میدهم که برود دوباره برای امتحان (چه عملی چه تئوری) بخواند و یک روز که در یکی از مؤسسات هستم بیاید دوباره امتحان بگیرم.
حقیقتش را بخواهی، وقتی نمرات را ثبت میکنم، تا چند روز “نهایی” نمیکنم و منتظر میمانم که دانشجویی که افتاده ایمیل بزند و بخواهد که فرصت مجدد بدهم. شأن مدرسی اجازه نمیدهد وگرنه گاهی دلم میخواهد به یک دانشجو به یک طریقی برسانم که بیاید طلب فرصت مجدد کند! یعنی من بیشتر از خودش دلم میسوزد که بیفتد! (حتی به برخی مدیران آموزش در گوشی گفتهام که اگر دانشجویی آمد و لنگ یکی دو نمره از درس من بود، طوری که قضیه لوس نشود به او بگو: “من اگر جای تو بودم به استاد ایمیل میزدم و میخواستم که یک فرصت مجدد بدهد” …
شاید باور نکنی که گاهی تا ۵ بار به دانشجو فرصت مجدد دادهام! هر بار میرود مطالعه میکند و میآید امتحان میدهد اما به دلم نمینشیند و دوباره فرصت میدهم! دوباره چند روز مطالعه میکند و بر میگردد، باز هم میبینم حداقلها را بلد نیست، دوباره، دوباره … تا بالاخره به حداقلهای درس برسد. خدا شاهد است یکی را چهار بار فرستادم برود مطالعه کند اما باز خوب مطالعه نکرده بود، بار چهارم گفتم: فایده نداره، برو دوباره مطالعه کن فلان روز دوباره بیا، من هم میام دوباره امتحان میگیرم … اعصابش خرد شد، یک دفعه داد زد: من دیگه نمیام استاد! خیلی آرام به او گفتم: اما من میام!
معمولاً سه گروه از من و هر مدرس دیگری نمره قبولی نمیگیرند:
۱- یک گروه آنهایند که کلاً سر کلاس نیامدهاند و هیچ تکلیفی ارسال نکردهاند و هر چقدر هم تذکر دادهام فایده نداشته و نهایتاً در امتحان پایانی هم جز چند سطر بهانه چیزی نمینویسند … اینها وضعشان مشخص است! حتی فرصت مجدد هم به اینها نمیدهم و بدون ذرهای نگرانی و دلسوزی یک نمره بین صفر تا پنج میدهم.
۲- یک گروه، کسانی هستند که نمره بین ۵ تا ۹ میگیرند و با اینکه من چند روز منتظر میمانم اما طلب فرصت مجدد نمیکنند و فرصت از دست میرود و …
اینها معمولاً با روحیات من آشنا نیستند وگرنه نمیافتادند. گاهی دلم میخواهد پیش یک ترم بالایی بگویند که فلان درس را با فلانی افتادهام تا او بگوید: فلانی دل رحمه، یه کم اصرار کنی فرصت مجدد میده …
۳- گروه آخر کسانی هستند که طلب فرصت مجدد میکنند و من با اینکه کلی دردسر برایم دارد اما فرصت مجدد میدهم ولی در کمال تعجب از این فرصت استفاده نمیکنند و بدون ذرهای تلاش میآیند برای امتحان مجدد! این گروه را هم بدون دلسوزی رد میکنم و چه بسا آنقدر عصبانی میشوم که یکی دو نمره هم از نمره اولشان کم میکنم!
***
عجیب است که وقتی آیات و روایات را بررسی میکنی میبینی این رفتار ما مدرسها هم جلوهای از رفتار خداست که مؤید “و نفخت فیه من روحی” است.
ظاهراً سه گروه را خدا نمره قبولی نمیدهد:
۱- یک گروه که نه ایمان میآورند و نه عمل صالح انجام میدهند! از اینها گذشته، منکرات بزرگ هم مرتکب میشوند! اینها معلوم الحال هستند …
۲- گروه دوم کسانی که نه خوبند و نه بد … خداوند صبر میکند تا ببیند آنها توبه و طلب فرصت مجدد میکنند یا خیر!؟ میبیند خیر، آنها سرگرم چیزهای دیگرند و حواسشان نیست و یا شاید خدایشان را خوب نشناختهاند! نمیدانند که اگر توبه کنند خداوند رد نمیکند … چه بسا صد بار فرصت مجدد دهد …
۳- گروه سوم کسانیاند که هر چقدر خداوند به آنها فرصت مجدد میدهد باز هم از فرصت استفاده نمیکنند! آنها کفر خدا را در میآورند! همانها که دربارهشان فرمود:
کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ
هر زمان که گروهی در آن افکنده میشوند، نگهبانان دوزخ از آنها میپرسند: «مگر بیمدهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!»
قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ
میگویند: «آری، بیمدهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده، و شما در گمراهی بزرگی هستید!»
وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ
و میگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل میکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِیرِ
اینجاست که به گناه خود اعتراف میکنند؛ دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!
دیدگاههای تازه