جولای 16 29
امید من،
در کنکور، سؤالی ضریب بیشتر دارد که دیگران، کمتر آنرا صحیح پاسخ میدهند. یک کنکوری زرنگ میرود به سراغ این سؤالها.
امید من،
در کنکور زندگی نیز به دنبال اعمالی باش که دیگران کمتر آنرا صحیح انجام میدهند. نماز و روزه و حج را خیلیها انجام میدهند پس ضریب جندانی ندارد. اما کمتر کسی خمس میدهد. کمتر کسی به جهاد میرود، کمتر کسی نماز شب میخواند… این نوع اعمال را دریاب که ضریب بالایی دارند و انجام یکیشان تو را چندین برابر اعمال دیگران جلو میاندازد…
جولای 16 05
امید من، بکوش که مالت را حتی از ذرهای شبهه نیز پاک کنی. سخت است اما میارزد.
امید من، خداوند را اهل معامله یافتم! با او معامله کن، خواهی دید که تجارتی خواهد شد که «لن تبور»…
________
این قرآنی که روی گوشی دارم جمعهها یادآوری میکند که سوره کهف بخوانم. مدتی هست که در نماز وتیره، جمعهها کهف میخوانم. (قبلاً ص میخواندم که بعد از اینکه حفظ شدهام، موکول کردم به شنبه شبها و جمعه که وقت و فکر آزاد است را گذاشتم برای کهف)
امشب هم که شب عید فطر است و خواندن یس و کهف توصیه شده…
ساعت ۲ شب است، در حیاط کهف را میخوانم…
یکی از آیات این سوره که خیلی خیلی برایم جالب است، آیهای است که آن چند نفر که در کوه بودند، بعد از بیدار شدن، از یکیشان میخواهند برود شهر و نان بخرد اما خیلی جالب است که در آن زمان که اسلام و حساسیتهایش نبوده، تأکید میکنند که ببین کدام فروشنده مالش پاکتر است!!
خداوکیلی فکر کن! چند هزار سال پیش چند نفر که در دربار بودهاند و از بین آن همه مردم فقط آنها ایمان دارند، روی چند تکه نان حساساند، آنوقت ما!؟
آن آیه زیبا را بخوانیم:
وَکَذَٰلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِینَهِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّهَا أَزْکَىٰ طَعَامًا فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا «١٩»
باز ما آنان را از خواب برانگیختیم (و زمان خوابشان بر خود آنها مشتبه و نامعلوم بود) تا میان خودشان صحبت و بحث از مقدار زمان خواب پیش آمد یکی پرسید چند مدت در غار درنگ کردید جواب دادند یک روز تمام یا که برخی از روز. دیگر بار (در شک و اندیشه شدند و) گفتند خدا داناتر است که چند مدت در غار بودهایم باری شما درهمهاتان را به شهر بفرستید تا مشاهده شود که کدام طعام پاکیزهتر و حلالتر است تا از آن روزی خود فراهم آرید و باید با دقت و ملاحظه زود بطوری که هیچ کس شما را نشناسد و از کار شما آگاه نشود بروید و برگردید
احساس میکنم سوره کهف برای خاصترین بندگان خدا نازل شده. ماجراهای این سوره بسیار بسیار خاص و ماوراء تصور بشر معمولی است.
نکات عجیبی مثل نشانه عجیب محل قرار موسی و خضر، ماجراهای خضر و موسی، همین جریان کهف، جریان دو برادر و سوختن باغ یکی و… دارد که به نظر میرسد پیامبر به دستور خدا، ماجراهای ماوراء الطبیعه قرآن را در این سوره جمع کرده…
جولای 16 02
امید من،
گفتهاند که مغز آدمی در هر لحظه فقط توانایی انجام و تمرکز بر روی یک کار را دارد.
این ویژگی را یک نعمت شگفتآور بدان.
آن یک چیز که مغز آدمی باید فقط مشغول آن باشد، خداست.
هر گاه ذهن را مشغول او کنی، از پردازش غیرِ او غافل شود…
________
این یک ویژگی جالب و کاربردی مغز است که جدیداً توانستهام از آن به زیبایی استفاده کنم…
انسان هر گاه دچار افکاری میشود که دوست ندارد، فقط کافیست مغز را مشغول پردازش یک فکر الهی کند و فقط به آن فکر کند… خواهد دید که مغز در آن لحظه، از پردازش آن افکار بد غافل میشود…
ژوئن 16 25
الله اکبر! من چرا این حدیث را تا به حال نشنیده بودم!؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله):
غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ؛ چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
[۹] . بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۴۱
چند روز پیش در سخنرانیهای بعد از اخبار ساعت ۱۴ در حرم قم شنیدم.
تازه دلیل خیلی چیزها را فهمیدم! خیلی مصرتر شدم در این کار…
افسوس میخورم که اگر این حدیث عجیب را ۱۰ سال پیش میشنیدم، چقدر راحتتر با نفس مبارزه میکردم.
ژوئن 16 17
امید من،
مسیر رسیدن به خداوند از «علم» میگذرد. خداوند، عظمتش را، آن عظمتی که تو را به خضوع در برابرش وابدارد، در علم نهان کرده است.
اگر از صبح تا به شب به نماز بایستی و قرآن بخوانی، نزد خداوند به اندازه لحظهای علمآموزی ارزش ندارد!
امید من، کسی که بتواند بر علم خود بیفزاید (که همانا هر انسان عاقلی میتواند) و این کار را نکند، به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دچار شود.
اما امید من،
بزرگترین عذاب از آنِ کسیست که هر چه بر علمش افزوده میشود، بر «من»گفتنهایش افزوده شود!
امید من!
خداوند «أنا» را فقط از آنِ خود میداند و هر که چون فرعون بانگ «أنا» سر دارد، فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الْآخِرَهِ وَالْأُولَى*
امید من،
خوشبخت کسیست که هر چه بر علمش افزوده میشود، «من» گفتنهایش و «خود را کسی حساب کردنهایش» کمرنگتر شود تا بدانجا که «من»ای را نبیند و هر چه هست «او» بداند.
امید من،
بر تو باد قرائت هر روز سوره نازعات (این سورهی عظیم که هر فرعونی را به ذلت میکشاند)، آن زمان که احساس «أنا» در تو شکل میگیرد…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی انسان اطراف خودش را نگاه میکند (مثلاً برخی مجریهای تلویزیون که از اوجها به درهها سقوط کردند یا برخی سیاستمدارها و علما و…)، میبیند آنهایی بیش از همه ذلیل و رسوا شدهاند (طوری که دیگر نمیتوانند کمر صاف کنند) که خیلی عالم شدهاند اما این علم باعث شده است خود را بیشتر «من» حساب کنند و فکر کنند «کسی» هستند! و حال آنکه بزرگترین خاصیت علم آن است و یعنی باید آن باشد که هر چه انسان پیش میرود بفهمد چقدر نادان است! چقدر کوچک است! چقدر ضعیف است!…
اگر عکسِ این اتفاق بیفتد، خداوند انتقام سختی از او میگیرد و انصافاً هم باید انتقام سختی داشته باشد! چطور میشود یک انسان عالِم، خودش را اصلاً چیزی به حساب آورد؟
* لذا خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت. (آیه ۲۵ سوره نازعات)
مه 16 31
امید من،
برای عقل آدمی، قفلهاییست که جز با ترک معصیب باز نمیشود.
برای درک لذت «خوبفهمیدن»، از لذت گناه بگذر…
مه 16 16
امید من،
تو را نخواهم بخشید اگر ذرهای نگران روزیات باشی… که چیزی که خداوند عظیم ضمانت آنرا کرده است، جای لحظهای نگرانی ندارد!
با اعتماد و ایمان پیش بتاز و البته هر چه رسید، با تمام وجود بپذیر و شکرگذار باش…
______________
احوالات مرتبط در این روزها صرفاً جهت ثبت احوال:
۱- امروز به دلایل مختلف، دلم میخواست همینطور شکر بگویم… (ای کاش فرصت بود و از انرژی عجیبی که در خانه و کار و… موج میزند مینوشتم، آنقدر جو خانه بین ما چهار نفر عالی است که حیفمان میآید ازدواج کنیم و این جو جالب از بین برود!!)
۲- یک حس عالیای چند ماهی هست که در وجودم شکل گرفته و تشدید شده، به خصوص به خاطر لذتی که از درک علوم مختلف میبرم… و به خصوصتر اینکه فقط به تأثیر فرزندانم (آفتابگردان و تستا و نمرا و بوکفا و…) در جامعه فکر میکنم.
۳- حاج خانم چند روز است که به طور عجیبی دائم این جمله را تکرار میکند: خدایا من خیلی غافل بودم، نمیدونستم چه الطاف بزرگی در زندگیم به من داشتی… من رو ببخش. (برایم عجیب و جالب است. انسان در حالات و شرایط خاصی اینطور گذشتهاش را مرور میکند و میبیند چققققققدر خداوند به او عنایت داشته و توجه نداشته و شکر مدامش را به جا نمیآورده… دارم بیشتر دقت میکنم ببینم چهش شده – ضمناً با شیرینیای که برادر بزرگتر گرفت و به لطف همراه اول که به سیمکارت من که به نام او است تبریک گفت، دیروز برایش جشن تولد گرفتیم: ۲۵ اردیبهشتی است!)
مه 16 11
امید من، بترس از روزی که:
وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ
آنها فریاد میکشند: «ای مالک دوزخ! (ای کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)!» میگوید: «شما در این جا ماندنی هستید!»
لَقَدْ جِئْنَاکُم بِالْحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ
ما حق را برای شما آوردیم؛ ولی بیشتر شما از حق کراهت داشتید!
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ
بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند؛ ما نیز اراده محکمی (درباره آنها) داریم!
____________
امشب در قرائت شبانه در مسجد (که خودم از روی گوشی و طبق روال خودم و نه مسجد پیش میروم) رسیدم به آیات بالا (۷۷ تا ۷۹ زخرف)… خیلی حالت ترسناکی است! دقت کن که «و إن من أمه الا واردها» (هیچ کس نیست مگر اینکه وارد جهنم خواهد شد!)
یک دل سیر اشک ریختم! (در این قحطی اشک که باعث شده چشمانم حسابی ضعیف شود و مجبوراً بروم پیاز را جلو چشمم چاقو بزنم تا زورکی اشکم بیاید که چشم خشک و ضعیف نشود، غنیمت بود!)
– شب میلاد امام سجاد(علیه السلام) / رفته بودم مسجد امام سجاد… معمولاً شب تولد یا شهادت هر امام، میروم مسجدی که به نام آن امام باشد.
مه 16 04
امید من، بترس از «زمانی» که در نگاه تو بسیار است و در نگاه ماوراء انسان، اندک!
عزیزم،
شیطان گاهی چهل سال ، هفتاد سال، نود سال تلاش میکند تا ایمان تو را بگیرد (و چه اندک است این زمان برای او!)
نکند به اندک زمانی که خودت را حفظ کردهای دل ببندی و آسوده باشی که بسیار بهتر از تو بودهاند که به همت شیطان، در لحظه مرگ ایمان خود را در این دنیا گذاشتهاند و رفتهاند…
___________
سحر ۱۶ اردیبهشت ۹۵ / سحر مبعث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
مه 16 04
امید من، رمز موفقیت دنیا و آخرت، دو کلمه است: صبر و شکر! همین و بس!
شکر در هر حال و گلایه نکردن از هر نوع خواست خداوند، نشانه ایمان محکم توست و صبر، لازمهی به بار نشستن ایمان.
امید من،
خداوند از هیچ چیز به اندازه ناشکری بیزار نیست و بر هیچ کس به اندازه ناشکر خشم نمیآورد و هماو هیچ کس را به اندازه شکرکنندهی در همه حالات، بالا نمیبرد.
پس هر لحظه و در هر حال، فقط و فقط شکرگذار خالق باش (و فراموش نکن که مهمترین مصداق شکرگذاری، عمل صالح است) و صبور باش تا نتیجه شکرت را ببینی… (إن شاء الله)
وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
سوگند به عصر، که انسان در زیانکارى و سرمایه عمرش رو به تباهى است؛ مگر کسانى که به خدا و پیامبران و روز قیامت ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده و یکدیگر را به پیروى از حق سفارش کرده و به شکیبایى در اطاعت از خدا و دورى جستن از گناهان و تحمّل ناگوارى ها توصیه نموده اند.
_____
عصر ۱۵ اردیبهشت ۹۵
آوریل 16 21
امید من، ظاهراً در وجود هر موجودی یک صفت مخفی وجود دارد که اگر در شرایطش قرار گیرد و آن صفت بروز کند، هیچ کس را یارای کنترل آن موجود نیست و عاقبتی جز عاقبت شیطان نخواهد داشت! شیطان، آن مقرب درگاه خداوند، از آن یک صفت مخفی غافل شد و شد آنچه نباید میشد!
و ظاهراً خداوند آن صفت را در تمام موجودات در معرض آزمایش قرار خواهد داد!
پیش از آنکه آزمون شروع شود، آن صفت را در خود شناسایی کن و رفتار خود در آن لحظه را مرور کن و برایش به دنبال درمان باش…
حسادت مخفی، کینهی مخفی، غرور مخفی، …
________________
امان از آن زمان که شرایطی پیش آید که آن صفت مخفی در انسان بروز کند! میبینی او که ذرهای آن رفتار از او انتظار نمیرفت، حاضر است هر تاوانی را بپردازد اما کوتاه نیاید!
گاهی در خودم آن صفت که خودم میدانم میآید که بروز کند، سریعاً از آن موقعیت خارج میشوم که بیشتر از این ظاهر نشود!
دهها مورد را دیدهام که شخص کسی بوده که از هر لحاظ به سرش قسم میخوردهاند اما ناگهان آزمونی برای آن صفت پیش آمده، میبینی شیطان دوم میشود!
آوریل 16 21
امید من،
صبر، معجزهآساترین و زیباترین کلمهای است که شنیدهام. ریسمانی است که چنگ زدن به آن، آدمی را استوار میکند. اوصیک بالصبر…
در راه رسیدن به مقاماتی که انتظار داری، مهمترین توشه، صبر است. خداوند چیزهای با ارزش را آسان و زود در اختیارت قرار نخواهد داد که آنچه زود به دست آید، زود از دست برود! عجله نکن و آرام و با توکل پیش برو…
آوریل 16 16
امید من،
جایی بهتر از «میان مشکلات و سختیها» نمیتوان خدا را یافت! فقط کمی دیده بصیر میخواهد که او را بشناسی…
آوریل 16 12
امید من، آرامش را از هر راهی به جز خدا بخواهی، خداوند (اگر تو را دوست داشته باشد) آن راه را ناآرامترین راه برایت قرار خواهد داد!
زیبایی را، عزت را، مال را، هر چیزی را جز از خداوند بخواهی، یک به یک راهها بسته خواهد شد تا نهایتاً به تنها راهی که باز مانده هدایت شوی… و خوش به حالت اگر خداوند آن راهها را برایت مشکل کند و درها را برایت ببندد که اگر چنین نکند در بیراهه خواهی ماند…
____________
- گاهی در اوج ناشیبازی فکر میکنم مثلاً آرامش در داشتن فلان دستگاه یا فلان شرایط است! آن دستگاه یا شرایط جور میشود اما خدا میداند چنان اعصابی ازم خرد میشود که روزی صد بار آرزو کنم ای کاش آن دستگاه یا شرایط را نمیداشتم! اما در مورد کارها و شرایط الهی هرگز ضرر نکردهام…
- در حین نوشتن این مطلب به ذهنم رسید که این موضوع میتواند یک سناریو برای یک بازی باشد. کاربر چند درب باز ببیند، آنها را انتخاب کند و پیش برود، با مشکلاتی مواجه شود و سپس درها یکی یکی بسته شود تا نهایتاً درب آخر که درگاه خداست باز شود… (البته باید پختهتر شود)
آوریل 16 09
امید من، بترس از یکی از بدترین تأثیرات گناه، که همانا «نزدیکبینی» است و چه خسران بزرگیست نزدیکبینی!
امید من، از دیدن موفقیتهای موقت افراد لجوج در برابر حق، تعجب نکن و برای دیدن شکست آنها عجله نکن…
________
گاهی برخی افراد اطراف را نگاه میکنم و تعجب میکنم که چرا نمیتوانند یک تحلیل ساده داشته باشند و بفهمند که این تصمیمی که گرفتهاند، این شغلی که انتخاب کردهاند، این راهی که در پیش گرفتهاند، خیلی زود با شکست مواجه میشود!؟
دیدگاههای تازه