سپتامبر 22 26
امروز، دفاع پایاننامه ارشد آموزش زبان انگلیسی بود. به هر حال، دانشگاه علم و صنعت بود، با سختگیریهای خاص خودش و با یک استاد سختگیر، اما پیگیر و باصفا…
امروز مقابل یک استاد تمام از دانشگاه تهران (استاد داور خارج از دانشگاه)، دو استاد دانشیار از دانشگاه خودمان و یک استادیار که استاد راهنما بود ارائه داشتم؛ سخت بود اما خیلی خوب از پس کار برآمدم. (ویدئو بعداً منتشر خواهد شد)
به لطف اغتشاشات، در حالی که قرار بود دفاع حضوری باشد، اعلام کردند که غیرحضوری برگزار میشود و ما بدون دردسر تهران رفتن و پذیرایی و… دفاع کردیم 🙂 (هیچ کس به اندازه من از اغتشاشات نفع نبرد!!!)
جالب اینجاست که اواخر دفاع، استاد راهنمای دکترای کامپیوتر هم وارد شد! خیلی صحنه جالبی بود…
به هر حال، میرویم فعلاً برای ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران (برترین دانشگاه ایران) برنامهریزی کنیم. با اساتیدی درس داریم که در شبکه چهار تلویزیون صندلی ثابت دارند!!!
و میخوانیم برای دکترای زبان دانشگاه دولتی… دلم میخواهد همه دانشگاهها را دور بزنم… احتمالاً روی شهید بهشتی یا علامه طباطبایی برنامهریزی کنم. دانشگاه شریف را گذاشتهام، شاید دکترای هوش مصنوعی یا هر چه خدا صلاح دانست.
دانشگاه علوم پزشکی تهران را هم دوست دارم با رشته پزشکی عمومی بروم.
آرزو بر جوانان عیب نیست 😉
نوامبر 20 10
امید من، بکوش که هر از چند گاهی بر عبادتهایت بیفزایی که اگر پیشرفت نکنی، پسرفت خواهی کرد…
____________
۱- به جای عبادت، علم هم میتوان نوشت…
۲- یک برنامه عبادی خوب این است که انسان هر چند وقت یک بار کمی به عبادتهای خود اضافه کند، مثلاً اگر فقط نماز شفع و وتر شب را میخوانده، دو رکعت به آنها اضافه کند، یا اگر کامل میخوانده، نافلههای نمازهای دیگر را اضافه کند یا اگر همه را میخوانده، در نافلهها سورههای جزء سی را مرور کند، یا هر بار یک دعای جدید بعد از هر نماز به تنوع بخواند و همینطور پیشرفت….
آوریل 20 04
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
آوریل 20 04
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
فوریه 20 23
بعد از ۳۳ سال عمر، بالاخره فهمیدم که معادل دقیق «إتَّقُوا الله» در فارسی چیست و چطور باید آن را ترجمه کرد.
یک مترجم ممکن است آن را «از خدا بترسید» ترجمه کند که به گفته علما، این، معنی صحیح این عبارت نیست. (برنامه سمت خدا، ۱ / ۱۲ / ۹۸) چون قرار نیست ما از خدا بترسیم…
یا یک نفر «از خدا بپرهیزید» ترجمه کند که قرار نیست ما از خدا بپرهیزیم! اینطور برداشت میشود که از خدا دوری کنید!
به نظر میرسد عبارتی که بهترین معنی «إتَّقُوا الله» را میرساند، عبارت غیررسمی و عامیانه ما در زبان فارسی یعنی «خجالت بکشید» است.
بنابراین وقتی در سوره مجادله گفته میشود:
إتَّقُوا اللهَ الّذی إلیهِ تُحشَرون…
یعنی از خدایی که پیش او محشور میشوید (و او همه ظاهر و باطن و آشکار و نهان شما را میداند و بسیار به شما لطف داشته) از او خجالت بکشید…
این عبارت همان تأثیر عبارت عربی إتقوا الله را دارد؛ اما چون این عبارت عامیانه است و مثلاً نمیتوان انتظار داشت در یک ترجمه قرآن رسمی آورده شود، باید گشت و دید آیا میتوان یک معادل فارسی رسمی برای «خجالت بکشید» پیدا کرد؟
ژانویه 20 03
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
نوامبر 19 14
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
اکتبر 19 11
امید من، به خاطر اشتباهات مختلف چوب خوردهام، اما هیچ چوبی دردناکتر از چوبهایی که به واسطه «أنا» گفتن خوردم نبود!
هر گاه از خودت خوشت آمد و به زبان آوردی (یا حتی از ذهن عبور دادی) که «من از او برترم» (أنا خیرٌ مِنه؛ همان جمله که شیطان گفت و رانده شد) منتظر چوبی باش که تو را حداقل در نزد خودت خار و ذلیل کند…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
احساس میکنم فرمول و دلیل «خود را چشم زدن» را کشف کردهام: افراد وقتی در ذهن یا بیان خود، خود را از یک جنبه برتر از دیگران فرض میکنند، خداوند در آن جنبه نقضی ایجاد میکند تا در اصطلاح «باد شخص بخوابد»… افرادی که حکمت را درک نمیکنند آن را به «خود را چشم زدن» تعبیر میکنند؛ در حالی که دلیل و هدف چیز دیگری بوده است.
ممکن است نسبت به میزانی که خداوند شخص را دوست دارد، این تنبیه فرق کند. یعنی یک نفر را رها کرده، بنابراین هر چقدر هم که «منم منم» کند، چشم نمیخورد؛ اما یکی که خداوند بیشتر دوستش دارد، با کوچکترین «منم» گفتنی عامل منم گفتن را از او میگیرد. (مثلاً اگر به ماشینش بنازد، ماشین را به تصادف میکشاند؛ اگر به درس خواندنش بنازد، در یک امتحان مشکلی پیش میآورد که نمرهاش کم شود و به طرق مختلف خداوند تلاش میکند تا آدمی را «خاضع و خاشع» نگاه دارد…
سپتامبر 19 23
امید من وسیلهای بهتر از مال برای خرید آخرت نیافتم… خداوند آخرت را حراج کرده است…
سپتامبر 19 23
امید من، برای اینکه یک ژن خوب برای تو بر جا بماند، با ژن بد، با طبع بد، با طبیعت بد، با زمان بد، … عزیزم، با هر چه بدیست میجنگم…
سپتامبر 19 22
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
آوریل 19 15
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
آوریل 19 15
متاسفیم، شما مجاز به مشاهده این نوشته نمی باشید!
مارس 19 30
امید من،
اگر کمی قبل از غروب خورشید به آسمان بنگری، باید رقص گروهی پرندگان را ببینی و این، تو را به فکر فرو برد که مگر در این لحظات چه سری خفته است که باید پرواز کرد؟
امید من،
تو نیز در این لحظات، روح خود را پرواز ده…
کمی قبل از اذان (نیم ساعت)، در جایی خلوت (چه خوب که بر بام)، رو به آسمان بنشین و ۷۰ استغفرالله روزانه و ۱۰۰ صلوات (و اگر زمان بود، ۳۰۰ تسبیحات اربعه که قضای تسبیحات نماز جعفر طیار تو خواهد بود) را ادا کن…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیدانم چرا تا همین چند روز پیش به این فکر نکرده بودم که چرا پرندگان هر روز حدوداً نیم ساعت قبل از اذان، رقص گروهی دارند؟ (این عدم توجهها یعنی بسته بودن درها… و خداوند هر از چند گاهی یک در از درهای علم را به روی تو میگشاید. ناگهان چیزی که هر روز میدیدی جلب توجه میکند و از همان طریق یک در به رویت گشوده میشود…)
پیش از این در مطلب «یک روز من از صبح تا شب چطور میگذرد؟» گفته بودم که نیم ساعت به اذان چه برنامهای دارم…
ژانویه 19 04
امید من، اگر در شغل و موقعیتی قرار گرفتی که مکر دختران و زنان تو را احاطه کرد، بر تو باد زمزمه این آیات (به ویژه آن دعا در آیه اول که درشت کردهام):
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ
(یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
پروردگارش دعای او را اجابت کرد؛ و مکر آنان را از او بگردانید؛ چرا که او شنوا و داناست!
______________
بعد از چند ماه خواندن سوره کهف در وُتیره جمعه شبها، آن سوره زیبا با ١١٠ آیه را حفظ شدم… به این نتیجه رسیدم که سورههایی که داستانی باشد را بهتر و سریعتر حفظ میکنم؛ بنابراین تصمیم بر این شد که در ادامه حفظ قرآن که تا اینجا به بیشتر از ٧ جزء رسیده، بروم سراغ سورههای داستانی…
سوره یوسف را انتخاب کردم… در این چند باری که خواندهام هر بار از عظمت آیات این سوره تا حد غش کردن گریه افتادهام… بسیار بسیار بسیار زیباست؛ انسان نمیداند این آیات را چطور توصیف کند!؟
از زیباترین آیاتش این دو آیه است که اگر این استجابت خدا در این نوع درخواستها که من هم از او داشتهام، نبود معلوم نبود در این ده پانزده سالی که با انواع دختر و زن با مکرهای مختلف سر و کار داشتهام چه بلایی سرم میآمد!؟ و در این سالها، چه بسیار افراد دیدهام که نتوانستهاند در برابر این مکرها دوام بیاورند و بیچاره شدهاند…
و خدا همهمان را حفظ کند…
دیدگاههای تازه