اکتبر 10 16
إبن السبیلی* را دیدم به شب که کنار جاده ایستاده بود و از ماشینها استمداد میجست در حالی که در یک دست کیسهای و در دست دیگر، کلنگی داشت!!
میشد حدس زد که ساعتهاست که منتظر است…
__________________
* إبن السَّبیل : در راه مانده
دیدگاههای تازه