بَدبَده!

اتفاقات روزانه, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

سحر ۲۰ مرداد ۹۵ است. صدای یک بلدرچین را از اطراف شنیدم و هر وقت که صدای این حیوان عزیز را می‌شنوم یاد اولین روزی می‌افتم که با آن آشنا شدم و صحنه‌هایش دقیقاً در ذهنم مانده. شاید کمتر از پنج سال داشتم که با بابای خدابیامرز در یک مهمانی بودیم… صاحب خانه یکی از این بلدرچین‌ها داشت.

یک دفعه شروع کرد صدا کردن…

بابا که از هر فرصتی برای گوشزد کردن نکات اخلاقی استفاده می‌کرد، گفت: حمید، بابا، اگه گفتی این پرنده داره چی می‌گه؟ گفتم: چیزی نمی‌گه، داره چهچه می‌زنه! گفت: نه، دقت کن، داره یه چیزی می‌گه: بَد بَده، بَد بَده، بَد بَده…

– آره بابا! راست می‌گی ها…

– به همین خاطر اسم این پرنده رو گذاشتن بدبده…

از آن وقت این صدای اخلاقی انگار که دائم در گوش من زمزمه می‌شود: بَد بَده، بَد بَده، بَد بَده…

به حال این پرنده غبطه می‌خورم! تصور کن: خلاصه و مفید، کار ۱۲۴ هزار پیغمبر را به اطراف مخابره می‌کند! ای کاش ما هم این‌طوری باشیم… گفتار و رفتارمان، بانگ «بَد بَده» را به اطرافیان مخابره کند.

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها