امید من! این اشک ها روزی به درد می خورد…

امید من!
پارچه ای نیکو بردار و هر گاه به مجلس عزای معصوم می روی، با خود ببر و اشک هایت را با آن پاک کن.
پارچه را هر بار که غبار دنیا می گیرد، با گلاب بشوی و جایی والا نگاه دار.
به امیدهایت وصیت کن که هنگام وداع با پیکرت در قبر، پارچه را بر روی سینه ات بگذارند…
این اشک ها روزی قطره قطره اش کلیدی می شود برای باز کردن درهای بهشت…

_____________
پانزده ساله بودم که یک شب یکی از مسجدی ها که یک دنیا گردنم حق دارد، کناری کشیدم و یک دستمال از جیب روی سینه اش در آورد و گفت: فلانی! من به بچه های خودم هم گفته ام اما چشمم آب نمی خورد یادشان بماند، پس از تو خواهش می کنم: من سی سال است که اشک هایم در مجالس عزای معصومین مظلوم را با این پارچه خشک کرده ام، خواهش می کنم هر وقت خبردار شدی من مرده ام، به بچه هایم یادآوری کن که این پارچه را روی سینه ام بگذارند.
قریب به ۱۳ سال است هر وقت او را می بینم وصیتش یادم می آید.
خودم هم اخیراً که خدا اشک روان تری داده، چنین کرده ام…
امید من! حواست به من هم باشد… ؛)

امید من! تو نیاز پیدا خواهی کرد…

امید من!

انسان، موجودی اجتماعی‌ست. تو به تک‌تک افرادی که به آن‌ها سلام می‌کنی یا جواب سلامشان را می‌دهی، نیاز پیدا خواهی کرد، اگر در برابر این قانون الهی مقاومت کنی (و بگویی: من به هیچ کس نیاز ندارم، پس این غرور باعث شود بدان‌ها در هنگام نیاز کمک نکنی) خداوند حکیم، دنیا را چنان می‌چرخاند که به تک‌تک آن‌ها محتاج شوی، پس طوری رفتار کن که اگر روزی از یکی‌شان کمکی خواستی، با رغبت به سویت بشتابند.

ـــــــــــــــــــــ

یکی از اقوام هنگامی که به کمکش به شدت نیاز داشتم و در جواب به جمله‌ام که گفتم: بالاخره یک زمان نیاز پیدا خواهی کرد، می‌گفت: آخر من به تو چه نیازی پیدا کنم!؟ حالا سر یک موضوع به شدت به کمک من نیاز پیدا کرده است. هر چند کمکش کردم اما آن زمان را به یادش آوردم… بارها از همین شخص شنیدم که می‌گفت: من یه هیچ کس نیاز ندارم و به هیچ کس هیچ نوع کمکی نمی‌کرد! حالا خدا می‌داند برای ازدواجش محتاج شده که کسی که اصلاً فکرش را نمی‌کرد، برود با پدر آن دختر صحبت کند اما جالب است که هیچ کس پا پیش نمی‌گذارد! برای ضمانت وامش هم همینطور… و خیلی مسائل دیگر… عجیب است که به تک‌تک افراد فامیل که فکرش را نمی‌کرد به خاطر مسائل مختلف نیاز پیدا کرده اما من می‌بینم که پشت سرش چه‌ها می‌گویند و هیچ کس رغبت نمی‌کند کمک کند…

امید من! ساده ترین کارها می توانند پربارترین کارها باشند

امید من!
– پای صحبت ساده ترین سخنرانان ننشستم مگر اینکه نکته ای آموختم که اگر صدها ساعت مطلب می خواندم بدان نمی رسیدم. سخنان هیچ سخنرانی را نامفید ندان.

– بزرگ ترین نکات را در حین انجام ساده ترین کارها یاد گرفته ام*. هیچ کار ساده ای را نامفید ندان.

_________________
خدا رحمت کند پدر کسی که <پارس خوان> را تولید کرد!! 🙂 معمولاً وقتی یک کار ساده مثل تمیز کردن اتاق یا تصحیح برگه ها و تکالیف دانشجویان و یا کارهای ساده تر را انجام می دهم، مطالبی که بوک-مارک کرده ام را می دهم پارس خوان بخواند یا می زنم یک سخنرانی یا سمینار TED.com پخش شود. اگر بدانید چقدر این لحظات، مفید می گذرد… عاشق کارهای ساده بدون نیاز به پردازش فکری (کارهای ساده) هستم. برخلاف بعضی دانشجوها که فکر می کنند کار ساده در شأن آن والا مقام ها نیست!!

امید من! سریع‌ترین راه را دریاب…

امید من!

راهی سریع‌تر از خدمت بدون منت و بدون چون و چرا به پدر و مادر برای رسیدن به کمال ندیده‌ام و ندیده‌اند… به ویژه در پیری‌شان که حالا چون کودکیِ تو نیاز به پدر و مادر دارند و پدر و مادرشان فرزندانشان هستند. اگر چون مادر، عاشقانه به آن‌ها خدمت کردی، این بار بهشت زیر پای توست…

امید من! قدر ساعات طلایی را بدان…

امید من!

غروب پنج‌شنبه تا غروب جمعه، گلِ ساعات هفته است… قدر این ساعات را بدان.
اسلاممان نیز برای این ساعات سنگ تمام گذاشته است…

عصر پنج‌شنبه کمی بخواب تا آماده شوی که خبرها در راه است…
غروب پنج‌شنبه را با یک نماز جماعت پر بار شروع کن.
بعد از آن به جای دنجی برو (شاید امامزاده‌ها) و دعای کمیل را زمزمه کن. چه بهتر که کمیل را به نیمه‌های شب به تعویق بیندازی و خودت تنها زمزمه کنی…
شب را با نماز وتیره‌ای که سوره‌ی واقعه در آن بخوانی (که خواندنش در شب جمعه توصیه شده) به پایان برسان و چه بهتر که کمیل را در قنوت این نماز بخوانی.
شب را سبک بخواب که سحر زودتر بیدار شوی و نماز شب را بخوانی.
در قنوت نماز وتر، رفتگان و ذبالحقوق را دریاب که محتاج یادی هستند و هستی…
در نافله صبح‌ت سوره‌های انذار دهنده همچون «همزه» و «قارعه» بخوان.
توصیه شده است که در رکعت اول نماز صبح جمعه، سوره جمعه بخوانی، پس بخوان.
اگر خسته بودی، کمی بخواب و دوباره برخیز و یا به جایی برو و طلوع خورشید را به نظاره بنشین، سپس به نماز جعفر طیار بایست که گفته‌اند «اکسیر اعظم و کبریت احمر» است.
صبح را با ندبه در فراغ به پایان برسان.
هرگز از غسل جمعه قبل از نماز جمعه غافل مشو که انرژی‌ات در هفته آینده در گرو این مؤکد است.
نماز جمعه را با شکوه بخوان که کسی عظیم‌تر از این نماز ندیده است که گفته‌اند حج فقراست…
کمی مانده به غروب جمعه، دعای سمات را در هوایی آزاد زمزمه کن که بسی لذت‌بخش است.
و جمعه را با تماشای غروب در مسجدی نیکو و با نماز جماعتی شکوهمند به پایان برسان.
در این ساعات، دعاهایت در رکوع و سجود را تماماً به صلوات بر هدیه‌دهندگان این برنامه‌های عظیم، پیامبر اعظم و آل پاکش، تغییر ده. (در غیر این ساعات در هر رکوع و هر سجود، دعاهای کوچکی چون «اللهم انی اسئلک خیر ما سئلک عبادک الصالحون»، «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا»، «اللهم ارزقنی توفیق الطاعه و بعد المعصیه»، «اللهم اسمع دعایی اذا دعوتک و اسمع ندایی اذا نادیتک»، «اللهم انصر الاسلام و المسلمین»، «اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطئتها»، «اللهم احفظنی برحمتک و اجعل لسانی بذکرک لهجا و قلبی بحبک متیما»… بخوان)

و در همه حال، مراقب شیطان باش و بدان که او نیز اوج تلاشش در این ساعات است… و اگر سربلند از این ساعات بیرون آمدی، بیشتر مراقب باش که در طول هفته در پی تلافی است…

امید من!
این‌ها را در سنین و شرایطی بخوان و عمل کن که «آمادگی لازم» را کسب کرده باشی که بدون آن، شاید چیزی جز مشقت برایت به بار نداشته باشد… (و منظورم از «آمادگی» را برایت در این مطلب آورده‌ام: ۱۵ کاری که قبل از ۲۰ سالگی باید انجام دهید)

توجیه

امید من!

بدتر از گناه، «توجیه گناه» است.

بدبخت آن کسی که بنشیند برای گناهی که قصد انجامش را دارد، توجیه بیابد…

برخی توجیهات:

– دیگران آنقدر بد هستند که این بدی من در برابر آن‌ها هیچ است!
– شاید صلاح خدا باشد!
– این گناه، بهتر از آن گناه است! اگر این را انجام ندهم، به آن یکی دچار می‌شوم!
– مجبورم!
– …

امید من! موفقیت در دین، نتیجه اش و نشانه اش، نظم در دنیاست

امید من،
اگر خواستی بدانی یک دین دار واقعی هستی یا نه، یکی از نشانه هایش این است که ببینی به واسطه دین، در دنیا چقدر منظم تر شده ای!؟
آیا بعد از پذیرش دین، به اندازه کافی (نه کمتر و نه بیشتر) می خوری؟
به اندازه می خوابی؟
به اندازه کار می کنی؟
به اندازه می خوانی؟
به اندازه راه می روی؟
به اندازه تفریح می کنی؟
آیا بعد از اینکه دیندار شده ای، قوانین کشورت را بیشتر رعایت می کنی؟
به حقوق دیگران بیشتر احترام می گذاری؟

امید من!
دین، رفتار تو را علمی می کند!
ببین آیا آنچه علم، امروز در مورد رفتار و گفتار ثابت می کند را تو دیروز به واسطه دین یافته بودی؟ (مثلاً اگر علم امروز کشف کند که سیکل خواب انسان به صورت ۹۰ دقیقه به ۹۰ دقیقه است، تو باید پیش از آن هر ۹۰ دقیقه یک بار از خواب پریده باشی و همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حداقل به آسمان نگاه کرده باشی و آیه إن فی خلق السماوات و الارض یا دو رکعت نماز شب را خوانده باشی.)

امید من!
اگر به واسطه دین، منظم تر و علمی تر رفتار می کنی، می توان گفت راهی که در دین می روی، صحیح است…

امید من! هدف تو مفیدتر بودن است…

امید من!
اشتباه نکن! هدف تو قرار گرفتن در جایگاهی نیست که درآمد بیشتری دارد! هدف تو قرار گرفتن در جایگاهی است که بتوانی مفیدتر (از دیگران در آن جایگاه) باشی… (و شک نکن که هر کجا مفیدتر باشی، درآمدت در آنجا بیشتر خواهد بود)

امید من! دل خدا را نشکن!

امید من!

قرآن که می‌خوانی، به آیاتی می‌رسی که می‌بینی خدای به آن مهربانی، وقتی دلش می‌شکند چقدر عجیب (نامهربانانه) صحبت می‌کند! شاید چیزی که دلش را بدتر از همه می‌شکند، «ناسپاسی» است. اینکه او نعماتش را برایت به کمال برساند و تو آن‌ها را از طرف دیگری بدانی، دلش را می‌شکند… اینکه برای همه سجده کنی و سجده در برابر او را فراموش کنی، دلش را می‌شکند… و بترس از «شرک مخفی» که نمونه‌ای از ناسپاسی است.

امید من! دل خدا را نشکن!

لا یکلف الله…

امید من!

در حالی که مردم «لا یکلف الله نفساً الا وسعها» را بهانه‌ای برای فرار از پیشرفت در دین قرار داده‌اند، تو بترس که اگر «من المهد الی اللحد» در حال تلاش در دین باشی، حق این آیه را ادا نکرده باشی…

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چند باری شده که به برادرها که مثلاً یکی‌شان ۵ ساعت تمام جلو تلویزیون نشسته و فیلم‌های شبکه تماشا و iFilm را دوره می‌کند یا آن یکی که ساعت‌ها با دوستانش به تفریح می‌رود می‌گویم: بعداً پشیمان می‌شوی! بنشین چهار تا کتاب خوب بخوان، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و امثالهم… معمولاً این آیه را بهانه می‌کنند که: لا یکلف الله نفساً الا وسعها!

امید من! برای نسل های قبل، دعا و برای نسل های بعد آرزو کن

امید من!
تو عصاره هزاران نسل و آغازگر هزارن نسل هستی…
اگر موفق بودی، برای نسل های گذشته ات دعا کن و برای نسل های آینده ات آرزو کن. و آنگونه باش که نسل های بعدی ات برایت دعا کنند…

امید من! تو خودت را بساز، دنیا ساخته می‌شود…

امید من!

تا می‌توانی هدفت ساخت خودت باشد و نه هدایت دیگران… اصلاً «ساختن خود» مساوی است با «هدایت دیگران».

و بدان که گاهی «هدایت دیگران» لازم دارد که تو مدت‌ها روی خودت کار کنی! یک سال، دو سال، سه سال، شاید بعد از ده سال ببینی آن کسی که می‌خواستی با لفاظی هدایتش کنی، با زیر نظر داشتن تو در این ده سال، حالا مطمئن شده است که راه تو درست است… و حالا وقتی راه تو را پذیرفت، بعید است به همین راحتی‌ها دست بردارد…

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چند روز پیش یک بیننده از بک حاج آقای بسیار دوست داشتنی در تلویزیون پرسید: من هر کار می‌کنم شوهرم نماز نمی‌خواند، خمس نمی‌دهد و خلاصه به دین پایبند نیست. چه کار کنم؟

من منتظر بودم ببینم آن حاج آقا فی البداهه چه می‌گوید!؟

هر چند حاج آقا فقط چند ثانیه فرصت داشت اما چه جواب جذابی داد:

گفت هر چه می‌خواهید شوهرتان انجام دهد، خودتان بهترش را انجام دهید… مثلاً شما پایبند باشید که حتی کمترین مالی هم که از شوهر می‌گیرید، خمسش را بدهید و قبض آن (که در اصطلاح به آن «رسید بندگی» می‌گویند) را به او نشان دهید… شما نماز شب بخوانید، او نمازهای واجبش را خواهد خواند…

خودم این موضوع را تجربه کرده‌ام. گاهی مثلاً به یکی گفته‌ام فلان راه بهتر است. می‌بینم قبول می‌کند اما دلش واقعاً قبول نمی‌کند و به مرور به مسیر اولش برمی‌گردد. اما وقتی کار به کارش ندارم و فقط به خودم مشغول می‌شوم، بعد از چند سال وقتی می‌بیند که مسیری که می‌روم نسبت به مسیری که او می‌رفته زودتر و بهتر به مقصد می‌رسد، با من هم‌مسیر می‌شود… فقط فرقش این است که این بار خودش خواسته و تحمیل و غیره در کار نبوده، پس ماندگارتر خواهد بود… (انسان‌ها روی تصمیم خودشان بیشتر پافشاری می‌کنند تا توصیه دیگران)

شاید نمونه بارز این منش، آیه الله بهجت باشد. چه کسی دیده او مانند دیگران منبر برود و نصیحت و غیره؟ او فقط خودش را ساخت. حالا وقتی بعد از ساختن خودش حتی یک جمله هم که بگوید، همان یک جمله انقلاب ایجاد می‌کند. مثلاً من عاشق این جمله‌اش هستم و الان همراه با عکس ایشان روی دیوار سمت راستم است:

اگر کسی مقید باشد نماز اول وقت بخواند به جایی که باید برسد، خواهد رسید.