آگوست 15 23
امید من،
من عبور کودکان از کودکی را دیدهام … نوجوانی پرتلاطم، چابَکی را دیدهام
من گذار نوجوان از نوجوانی دیدهام … بر شتابِ رفتنِ عمر جوان خندیدهام
من به پیری بررسیدن از جوانی دیدهام … پس زوال عمر آدم در جهان فهمیدهام
من ز پا افتادگی از بعدِ پیری دیدهام … من ز جای خالیِ افتادگان گرییدهام
من چو با چشمانِ خود، رفتِ زمان را دیدهام … رخت خوابِ تنبلی در هر زمان برچیدهام
___________
دو روز است درگیر تکمیل این شعرم که بالاخره تمام شد. با کمک خواهر و داماد، کمکم دارد وزنهای شعرهایم درستتر میشود. (البته که عجلهای در حافظ شدن ندارم!!!!)
آگوست 15 14
امید من، در هر کاری رقیبانی خواهی داشت. آنها را بر اساس دین و به صورت نزولی بچین. هر که دیندارتر، زرنگتر و با استعدادتر و یاریشدهتر… او که بیدین است، با هر مدرک دنیایی که بود، در انتهای لیست جای ده…
آگوست 15 12
امید من، اگر بدانی زندگی در این دنیا چقدر سخت است، هرگز آرزوی آمدن به دنیا را نمیکنی و اگر بدانی پروردگارت چقدر همراهت است و این همراهی چقدر شیرین است، برای آمدن به دنیا لحظهشماری میکنی…
آگوست 15 04
امید من، دقایقی قبل از اذان (نیمی از ساعت) به مسجد، این محل مبارک و عظیم که بلاشک بهترین مکان برای تفکر است، برو… جایی آرام بنشین و ابتدا مرور کن این روایت زیبا را: «کانَ أکثرُ عبادهِ أبیذر، التّفکُّر» (اکثر عبادت ابوذر، تفکر بود)
و حالا بیندیش… به هر چه خواستی بیندیش… کودکی را دیدی؟ کودکیات را یاد کن، چه بودی؟ جوانی را دیدی؟ جوانیات را یاد کن، چه هستی؟ پیرمردی را دیدی؟ پیریات را یاد کن، چه خواهی شد؟ به نعماتی که داری بیندیش، آنچه میخواهی را وارسی کن که صلاح است یا خیر؟
تفکر کن، تفکر کن، تفکر ………… که آدم آمدهست بهرِ تفکر
تفکر میوهاش باشد تذکر ………… تذکر ای امید من، تذکر*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* یا به جای مصراع آخر:
تذکر کن، تذکر کن، تذکر
آگوست 15 01
امید من، یکی از مهمترین ترفندهای شیطان، نفوذ در دلها با جملات زیبا و تأثیرگذار است. جملاتی که نفس تو به راحتی به آنها این پاسخ را خواهد داد: «راست میگه…»
به تو میگویم «مطالعه کن»، شیطان القا میکند: «تو که مطالعه کردی به کجا رسیدی؟» و نفس تو میگوید: «راست میگه» و به همین راحتی فریب آن جمله زیبا را خوردی و از مطالعه دست کشیدی.
میگویم «در مورد غذای سالم تحقیق و رعایت کن» شیطان القا میکند: «پدر بزرگها و مادر بزرگهای ما که این چیزها رو نمیدونستن بیشتر عمر کردند و سالمتر بودند» و نفس تو میپذیرد: «راست میگه!» پس، از تحقیق بازمیایستد، غافل از اینکه این عین وسوسه شیطان است…
میگویم «به نماز جماعت بیا»، آن جمله شیطانی را که زمانی شیطان به یک فریبخوردهی دیگر القا کرد را برایم بازگو میکنی: «ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان قدم بزنم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد نماز بخوانم و به کفشهایم فکر کنم» و والله نفس تو حق دارد که این جمله زیرکانهی شیطانی را بپذیرد و بر اساس آن ترجیح بدهد به جای نماز جماعت در خیابان قدم بزند! و ببین این ابزار چقدر قدرتمند است که شیطان با آن نخبههای کشوری را از پای درآورد!
میگویم «در دین بیشتر تلاش و جهد داشته باش و به اعماق سفر کن»، شیطان القا میکند: «هر کس خیلی در دین عمیق شد، آخرش دیوونه شد» و نفس تو فریب این جمله زیرکانهی شیطانی را میخورد که اگر کلمه به کلمهاش را تحلیل کنی میفهمی چه جمله حرفهای و زیرکانهایست و از هیچ کس جز شیطان القای چنین جملهای برنمیآید! به همین راحتی و با یک جمله تو را از لذت شنا در اعماق دین بازداشت…
امید من، هر جملهای که تو را از پیشرفت به سمت خوبیها باز بدارد شیطانی است. شجاعانه در برابرش بایست و پیش برو، خداوند شرح صدر لازم را به تو عطا خواهد کرد. (البته که اگر نیتی به جز قربه إلی الله داشته باشی، خداوند خیرالماکرین است!!)
جولای 15 30
امید من، کار مایهی سرور آدمیست اما چو از حد گذشت، نقمت آورد.
قَد جَعَلَ الله لِکُلِّ شیئٍ قدراً
امیدا شنو زین پدر این نوا …. که کار آدمی را بُوَد شادزا
نباید که عاقل بُوَد بیش از حد …. به کاری که زایل شود این سِزا
جولای 15 22
امید من، به من اثبات شده است که در این دنیا برای به دست آوردن هر چیزی باید چیزی را از دست بدهی و آنرا هزینه کنی… حتی به گفته مولایمان، برای به دست آوردن روح باید از جسم هزینه کنی…
و چه خندهدار است این دنیا! برای به دست آوردن آرامش باید آرامش را هزینه کنی!
امید من، حالا که گریزی از این قانون نیست، چشمانت را باز کن که چیزی را به ثمن قلیل نفروشی…
جولای 15 16
امید من، یک چیز را در زندگی هرگز ترک مکن و آن ورزش است. هیچ چیز همچون ورزش (نرمش) به انسان انرژی و تازگی و امید و سلامتی نمیدهد.
شاید شبها قبل از خواب (اگر بیش از حد خسته نیستی) یا صبحها قبل از کار، بهترین فرصت برای این کار باشد.
دوان باش و در حین دویدن نرمش کن.
بیش از نیم ساعت ظاهراً برای عموم لازم نیست.
از انرژیای که میگیری در راه عبادت شادتر و خدمت بهتر به خلق استفاده کن…
جولای 15 14
امید من، کارِ خدا زمین نمیماند، بر او منت و برایش کلاس مگذار…
______________
خیلی جالب است! یک مسجد قریب در محله داریم که باور کن گاهی ما با سه نفر مرد و چند زن نماز جماعت تشکیل دادهایم! گاهی فکر میکنم، خوب اگر ما چند نفر که پایه ثابت هستیم نیاییم دیگر نماز جماعت تشکیل نمیشود!! اما میبینم هر بار که یکی نمیآید یک نفر دیگر مثلاً مسافرهای داخل پارک یا همسایه دیگر جایش را پر میکند!
چند آیه در مورد این موضوع داریم یکی آن «تمنون علی الله» و یکی هم که آن «و اذا شئنا بدلنا امثالهم تبدیلا» در سوره هل اتی و یکی هم یادم هست مستقیماً اشاره داشت به همین که کار خدا زمین نمیماند که فکر کنم قبلاً در وبلاگ آوردهام….
جولای 15 10
امید من، در روزی که خیلی خوب بوده است، بیشتر مراقب شیطان باش…
ژوئن 15 10
امید من، آنچه میشود فهمید این است که «بد نبودن» کافی نیست، باید «خوب» بود…
_______________
بررسیهایم نشان میدهد که اینکه برخی افراد، گناهکار نیستند، کافی نیست. خیلیها را دیدهایم که سرشان در کار خودشان است، مثلاً اهل نماز جماعت نیستند اما گناهکار هم نیستند… ظاهراً اینها هم یک جاهایی کم میآورند…
خنثی بودن کافی نیست، باید مثبت بود…
ژوئن 15 04
امید من،
از نشانههای درستی راه اینکه: مسافتها برایت کوتاهتر، زمانهای طولانی برایت سریعتر و کارهای بزرگ برایت شدنیتر میشود تا آنجا که اگر بشنوی علی (علیه السلام) شبی هزار رکعت نماز میخواند، تعجب نمیکنی…
_____________
عجیب است که اوائل راه، انسان مثلاً از هفتاد بار استغفرالله و سیصد بار العفو و یا حتی شنیدن نماز جعفر طیار تعجب میکند و فکر میکند چقدر حوصله و همت و وقت نیاز دارد! به مرور میبینی همه اینها را انجام دادی باز دلت میخواهد یک ذکر دیگر یا کار دیگر انجام دهی!
یاد صحبت پسر آیت الله بهجت افتادم که میگفت: به آقا میگفتیم آقا شما این همه ذکر و نماز دارید، وقت برای کارهای دیگرتان میماند؟ میفرمودند: این کارها را که انجام میدهم، احساس میکنم آن کارها سریعتر پیش میرود…
شخصاً در این مورد به اندازه یک نوک سوزن شک ندارم… واقعاً فرق میکند!
آوریل 15 02
امید من،
اگر هر چه پیش رفتی، خود را بیشتر و بیشتر مدیون بندگان خدا دانستی (از آن دوست حسود دوران کودکیات، تا آن روحانی که صدایش را از رادیو شنیدی، آن معلم دوران ابتدایی، آن باغبان پارک محله، آن راننده، آن فیلمساز، آن قصهگو…)، راه را درست را میروی…
گاهی که بیکاری برای لحظاتی زندگیات را مرور کن… ببین چقدر انسان بودهاند که با هدایت او (که رب العالمین است) در مسیرت قرار گرفتهاند تا بدینجا رسیدهای…
مارس 15 21
امید من،
بهترین جای این عالم برای تفکر و مطالعه، سجاده است و بهترین زمان، بین الطلوعین…
عبایی به دوش بینداز و به لاک خود برو…
مارس 15 21
امید من،
آنها که در دو راهی دین و دنیا، دنیا را انتخاب کردند، نه خیر دین را دیدند و نه خیر دنیا را! مراقب باش…
دیدگاههای تازه