آیا تا به حال دقت کردهاید که تعریف «گرسنگی» چیست؟
یعنی منظورم این است که ما چه وقت میگوییم «گرسنه»ایم؟
باور کنید سؤال مهمیست، چرا اینطوری نگاه میکنید؟
تعریف گرسنگی میتواند نقش حیاتی در مقدار غذایی که ما انسانها (به ویژه در سحرهای ماه رمضان) میخوریم ایفا کند.
شاید بتوان برای گرسنگی دو تعریف قائل شد:
۱- میتوان گرسنگی را وجود (و افزایش) فضای خالی در سیستم گوارشی دانست. مثل اینکه یک لیوان پر از آب باشد، هر چقدر که از آب آن کم کنیم و سطح آن پایینتر برود، گرسنگی بیشتر میشود…
۲- میتوان گرسنگی را نبودن مواد غذایی برای گوارش در سیستم گوارشی دانست.
خوب، حالا اگر تعریف اول را در نظر بگیریم، شما هر چقدر بیشتر بخورید، معده و کل سیستم گوارش، جای بیشتری باز میکند و در نتیجه همینطور که سطح غذا پایین میرود، بیشتر احساس گرسنگی میکنید. اگر فردا غذای کمتری گیرتان بیاید که بخورید، یعنی سطح فضای خالی شکم بیشتر شود، بیشتر احساس گرسنگی میکنید. یعنی در حقیقت شما از همان آغاز روز، گرسنه هستید چون بالاخره مقداری فضای خالی در شکم به وجود خواهد آمد و تا آخر روز همینطور گرسنگیتان بیشتر میشود.
اما اگر تعریف دوم را بگیرید، شما احتمالاً خیلی دیر احساس گرسنگی میکنید و شاید هم احساس گرسنگی نکنید، چون بالاخره تا آخر روز، چیزی برای گوارش در شکم شما هست…
در حقیقت سؤال این است که: ما زیاد بودن فضای خالی شکم را «گرسنگی» میدانیم یا کم بودن (یا صفر بودن) فضای پر را؟
بازهم اگر اولی را بگیرید، برای فرار از گرسنگی باید همیشه شکم را پر نگه دارید، اما اگر دومی را بگیرید، همین که مقداری بخورید، از گرسنگی گریختهاید.
احساس میکنم گروه کثیری از ما انسانها تعریف دوم را برای گرسنگی نمیدانیم. یعنی همیشه فکر کردهایم که به فضای خالی شکم میگوییم گرسنگی. به همین دلیل است که برای رفع گرسنگی همیشه تا خرخره خوردهایم و حواسمان نیست که وقتی این شکم جا باز کند، احساس گرسنگی و طبیعتاً خوردنهایمان افزایش مییابد.
اما گروهی نیز هستند که به درستی تعریف دوم را شناختهاند. با اندکی غذا از صف گرسنگان خارج میشوند.
موافقید به جای «غذا» در متن بالا، مفهوم «پول» را و به جای «گرسنگی» مفهوم «فقر» را جایگزین کنیم؟
دیدگاههای تازه