مدتها بود که در مسجد محله، دو نفر را میدیدم که نسبت به بقیه کمی نورانیتر و عجیبتر بودند! هر وقت اینها را میدیدم، به فکر فرو میرفتم که اینها چه کار میکنند و چطور زندگی میکنند که اینطور نورانی شدهاند. (باور کنید تمام مسجد علاقه و احترام عجیبی برای این دو نفر قائل هستند)
چند وقت پیش یک شب که با حاج خانم (مادر گرام) مطرح کردم، گفت: خوب چند روز زیر نظر بگیرشان و ببین که چه کاری میکنند که بقیه انجام نمیدهند؟
ما هم از فردای آن روز نشستیم صف آخر نماز و زیر نظر گرفتیمشان. حتی در محله هم گاهی که میدیدمشان کمی کنجکاوتر بودم که ببینم رفتار و کردارشان چطور است!
مثلاً شاید متوجه میشدم که به این خاطر که به فقرای محله سرکشی میکنند یا شاید شغل خاصی دارند و بیشتر مراعات میکنند اینطور هستند…
یک روز که یکیشان داشت در وضوخانه با گوشی در مورد خرید و فروش و غیره صحبت میکرد، یواشکی رفتم کنارش و خودم را مشغول وضو کردم که ببینم چه کاره است!! (خدا من را ببخشد! 🙂 ) فهمید شغل خاص و عجیبی هم ندارد.
خلاصه بعد از چند شب زیر نظر گرفتن، متوجه شدم که حداقل در مسجد، تنها فرقی که با بقیه دارند این است که علاوه بر اینکه به شدت خوشبرخورد و خوشاخلاق هستند، بعد از نماز عشا یک کتاب دعای خاص را برمیدارند و یک نماز نشسته میخوانند و بعد کمی دیرتر از بقیه میروند.
با حاج خانم در میان گذاشتم، گفت: مطمئناً نماز وتیره میخوانند. گفتم مادر من! نمازشان زودتر از این حرفها تمام شد! مگر نباید در آن نماز سوره انعام را بخوانند؟ میدانی چقدر طول میکشد؟ گفت: در نماز وتیره سوره واقعه را میخوانند نه انعام را! آن سوره هم که آیههایش بسیار کوتاه است و زود تمام میشود! (جالب است که از نوجوانی اسم این نماز را شنیده بودم، اما همیشه فکر میکردم در این نماز باید سوره انعام را خواند و با خودم میگفتم کی حوصله دارد در نماز، یک ختم انعام کند!؟ )
فردا شب وقتی نماز را میخواندند از بالای سرشان آهسته رد شدم و دزدکی نگاه کردم ببینم چه سورهای را میخوانند!؟ دیدم ای دل غافل! حاج خانم راست میگفت! سوره واقعه را میخوانند!
آمدم خانه و گفتم بگذار یک بار این نماز را بخوانیم ببینیم چه حس و حالی دارد!
پسر! عجب سورهایست این سوره واقعه! و عجب نمازی میشود وتیره با این سوره!
عجب کیفی داشت! 🙂
بسی غصه خوردم که چرا زودتر خواندنش را شروع نکردم!
اگر از نوجوانی آنرا میخواندم شک ندارم که وضعیتم بسیار بهتر از این میبود!
انصافاً لازم است که پس از یک روز با انواع و اقسام اتفاقات و احتمالاً در معرض گناه قرار گرفتنها، خود را با این سوره بسنجی!
واقعه شما را بر سر یک سه راهی میگذارد و مختارید که یکی را انتخاب کنید:
کُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَهً ﴿۷﴾
و شما (در روز واقعه) سه گروه خواهید بود!
فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ﴿۸﴾
(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگانی!
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ ﴿۹﴾
گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانی!
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ أُولَٰئِکَ الْمُقَرَّبُونَ (۱۱)
و (سومین گروه) پیشگامان پیشگامند، آنها مقرّبانند!
اینکه در معرفی سه گروه، ابتدا میمنه و بعد مشئمه و بعد، السابقون را میگوید میشود حدس زد که به خاطر تعداد افراد در هر گروه است. یعنی بیشترین افراد در گروه اصحاب میمنه هستند و بعد اصحاب مشئمه و کمترین افراد در گروه السابقون السابقون.
عجیب است که در ادامه، خدا ابتدا شروع به بیان حالات و اوصاف «السابقون السابقون» میکند تا دهان انسان را حسابی آب بیندازد!
میدانید کجا بیشتر از همه آتشم میزند؟
آنجا که بعد از معرفی گروه «السابقون السابقون» میگوید:
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ
تا میآیید دلتان را خوش کنید که شاید نعمت «السابقون السابقون» بودن نصیبتان شود، میگوید: گروه زیادی از این افراد از امتهای نخستین و گروه کمی، از امت آخرین هستند!
اعمالت را در روز و در کل عمر، بررسی میکنی و میبینی انصافاً لیاقت بودن در گروه السابقون را نداری (و چه بسا میمنه هم نباشی). آتش میگیری از اینکه جزء این گروه نیستی. دلت میخواهد یک بار دیگر متولد شوی و اشتباهاتت را کنار بگذاری و تمام سعیت را کنی تا در این گروه جا بگیری… اما چه فایده که گذشته قابل برگشت نیست.
دلت میخواهد داد بزنی: خدایا! چه گناهی کردهام که در جمع آخرین قرار گرفتهام و باید سهمیهمان از السابقون السابقون کمتر باشد؟ چه گناهی کردهام که در زمانی متولد شدهام که هر کجا گام میگذاری اگر مراقب نباشی به بدترین گناهان دچار میشوی؟ در زمان نخستین کجا بود تلویزیون پرفساد؟ کجا بود اینترنت پرفسادتر؟ کجا بود حکمرانی شهوت و مادیت در دنیا؟
(بگذریم، بغض، امانم را بریده و بیشتر نمیتوانم توضیح دهم)
واقعاً سوره عجیبیست و وای بر من که تا به حال قدرش را نمیدانستم و وای بر من که سورههای دیگر را هم زمانی که دیر شده باشد درک خواهم کرد!
اگر توانستید، نماز وتیره را حداقل شبهای جمعه، بعد از نماز عشا و چه بهتر که هر شب، تجربه کنید. با خودتان فکر کنید که در کدام گروه هستید؟ اوصاف هر گروه را بخوانید و ببینید چه وضعیتی خواهید داشت؟
حالا میفهمم که آن دو نفر چرا نورانیتر بودند! انصافاً اگر کسی هر شب این نماز را بخواند و نفسش را مراقبت کند و دائم زار بزند که خدایا مرا جزو «السابقون السابقون» قرار ده، نورانیتر از بقیه نخواهد شد؟
اگر خواستید بخوانید، دقت کنید که اولاً نشسته است. ثانیاً میتوانید به جای نافله عشا بخوانید و دیگر نیازی به نافله عشا نیست. ثالثاً در رکعت اول بعد از حمد، این سوره را میخوانید و در رکعت دوم، سوره توحید را.
توضیح ویکی پدیا در مورد این نماز
دیدگاههای تازه