ای فرزند آدم، اگر من روزی‌سان تو ام…

صداها, نقل قول‌ها (احادیث، روایات و ...) هیچ دیدگاه »

چقدر این کلیپ را دوست دارم:

لینک دانلود

چه آورده‌ای در این روز؟

داستان, صداها یک دیدگاه »

بشنو و لذت ببر: (لینک)

​من کربلا را آموزه‌ای برای مکتب دیدم، نه موزه‌ای برای مذهب!

صداها یک دیدگاه »

انصافاً این مدت، چیزهایی در این کلیپ‌های رادیو جوان شنیدم که از لذت، دلم می‌خواست سرم را به دیوار بزنم!!

بشنو:

 

هر چند برای اربعین است اما انسان دلش می‌خواهد هر روز بشنود! (خیلی تلاش کردم نیم ساعت کلیپ را گلچین کنم!)

الرحمن

صداها یک دیدگاه »

۲۷ اردیبهشت در مطلب «ثبت می‌کنیم: اولین شبی که ملک، نبأ و فجر را از حفظ خواندم» گفته بودم می‌روم سراغ حفظ سوره الرحمن.

بالاخره دیشب (۷ آذر ۹۴) یعنی بعد از ۶ ماه، با هفته‌ای حدود ۳ شب خواندن توانستم آن‌را به همراه بروج (مجموعاً ۱۰۰ آیه) از حفظ بخوانم 🙂

شاید دلیل اینکه کمی بیش از انتظار طول کشید، تکرار آیه‌ی فبای آلاء ربکما تکذبان در این سوره بود. این تکرار باعث می‌شود ذهن نتواند یک نظم مشخص برای چینش آیه‌ها در پشت سر هم پیدا کند. اما همین موضوع باعث شد حفظ این سوره خیلی برایم جالب باشد. یک نوع صحنه آهسته از عملکرد مغز بود! اینکه اول چطور آیه‌ها را تک‌تک حفظ می‌کند بعد می‌گردد دنبال یک الگوریتم برای چسباندن آیه‌ها به هم. پیدا که نمی‌کند، کمی نگاه مغز بالاتر می‌آید و دید کلی‌تر پیدا می‌کند، خلاصه روال جالبی بود که لذت آیه‌های زیبایش را بیشتر می‌کرد.

واقعاً انسان با خواندن الرحمن هوس بهشت می‌کند! انصافاً حیف است این نعمت‌ها را از دست بدهیم.

اوج سوره شاید «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» باشد. بمیرم برای خدا. ببین چقدر مهربان است که تو که خوب می‌شوی می‌گوید: «چون به من احسان کردی، من هم حالا به تو احسان می‌کنم» می‌گویی: آخر خدا! قربانت بروم، چه احسانی؟ اصلاً ما کجا و احسان به تو کجا!؟ آخر چرا اینقدر تو ما را دوست داری؟

 

با معنی بخوانید و بشنوید:

http://download.aftab.cc/audio/Arrahman_Hamid_Reza_Niroomand.mp3

از فردا إن شاء الله می‌روم سراغ سوره صافات با ۱۸۲ آیه! (یک بار در مسجد خواندمش و چقدر خوشم آمد و تصمیم گرفتم حفظش کنم. شبش خواب دیدم یک حاج آقایی بالای منبر چقدر دارد با تأکید از سوره صافات صحبت می‌کند)

البته احتمالاً سوره‌های مسبحات را از رو بخوانم و ضبظ کنم چون چند روز پیش یک چیزهایی از این سوره‌ها شنیدم که دیوانه‌کننده بود! هر کس شب قبل از خواب این‌ها را بخواند به کجاها که نمی‌رسد… می‌خواهم تند بخوانم و ضبظ کنم و قبل از خواب سریعاً بشنوم و …

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

[خداى] رحمان (۱)

الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾

قرآن را یاد داد (۲)

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾

انسان را آفرید (۳)

خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾

به او بیان آموخت (۴)

عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾

خورشید و ماه بر حسابى [روان]اند (۵)

الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾

و بوته و درخت چهره‏سایانند (۶)

وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾

و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت (۷)

وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾

تا مبادا از اندازه درگذرید (۸)

أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾

و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید (۹)

وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹﴾

و زمین را براى مردم نهاد (۱۰)

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾

در آن میوه [ها] و نخلها با خوشه‏هاى غلاف دار (۱۱)

فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾

و دانه‏هاى پوست‏دار و گیاهان خوشبوست (۱۲)

وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿۱۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾

انسان را از گل خشکیده‏اى سفال مانند آفرید (۱۴)

خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾

و جن را از تشعشعى از آتش خلق کرد (۱۵)

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿۱۵﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۶)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾

پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر (۱۷)

رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ ﴿۱۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۱۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾

دو دریا را [به گونه‏اى] روان کرد [که] با هم برخورد کنند (۱۹)

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾

میان آن دو حد فاصلى است که به هم تجاوز نمى‏کنند (۲۰)

بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾

از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید (۲۲)

یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾

و او راست در دریا سفینه‏هاى بادبان‏دار بلند همچون کوهها (۲۴)

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾

هر چه بر [زمین] است فانى‏شونده است (۲۶)

کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾

و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)

وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۲۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾

هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست مى‏کند هر زمان او در کارى است (۲۹)

یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿۲۹﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۰)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾

اى جن و انس زودا که به شما بپردازیم (۳۱)

سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۲)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾

اى گروه جنیان و انسیان اگر مى‏توانید از کرانه‏هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى‏کنید (۳۳)

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۴)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾

بر سر شما شراره‏هایى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از کسى] یارى نتوانید طلبید (۳۵)

یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۶)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾

پس آنگاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم گلگون گردد (۳۷)

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۸)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾

در آن روز هیچ انس و جنى از گناهش پرسیده نشود (۳۹)

فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۰)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾

تبهکاران از سیمایشان شناخته مى‏شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند (۴۱)

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۲)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾

این است همان جهنمى که تبهکاران آن را دروغ مى‏خواندند (۴۳)

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾

میان [آتش] و میان آب جوشان سرگردان باشند (۴۴)

یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾

و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾

پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾

که داراى شاخسارانند (۴۸)

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۴۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾

در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰)

فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾

در آن دو [باغ] از هر میوه‏اى دو گونه است (۵۲)

فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾

بر بسترهایى که آستر آنها از ابریشم درشت‏بافت است تکیه آنند و چیدن میوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است (۵۴)

مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾

در آن [باغها دلبرانى] فروهشته‏نگاهند که دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است (۵۶)

فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾

گویى که آنها یاقوت و مرجانند (۵۸)

کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۵۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾

مگر پاداش احسان جز احسان است (۶۰)

هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾

و غیر از آن دو [باغ] دو باغ [دیگر نیز] هست (۶۲)

وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾

که از [شدت] سبزى سیه‏گون مى‏نماید (۶۴)

مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾

در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است (۶۶)

فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾

در آن دو میوه و خرما و انار است (۶۸)

فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۶۹)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾

در آنجا [زنانى] نکوخوى و نکورویند (۷۰)

فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۱)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾

حورانى پرده‏نشین در [دل] خیمه‏ها (۷۲)

حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۳)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾

دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است (۷۴)

لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۵)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾

بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زده‏اند (۷۶)

مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾

پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۷۷)

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾

خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت (۷۸)

تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾

استخاره با رادیوی جادویی!

اتفاقات روزانه, صداها یک دیدگاه »

فردا باید بروم ثبت‌نام دکترا. صبح که رفتم ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان برای شهریه ثابت به حساب عابربانکم منتقل کنم که فردا برایشان کارت بکشم، پایم کمی لرزید!

از آن طرف تا شب فکر و خیال و استرس که آیا دکترا صلاح است یا خیر؟ دقیقاً همان حال و هوایی که برای ارشد داشتم:

برای ارشد بخوانم یا نخوانم؟ (یا: چگونه درست تصمیم بگیریم؟)

یکی از دلایل ترس و اضطرابم این بود که ممکن است دکترا ناخواسته، بین من و دانشجوها و دیگران و حتی افراد خانواده، فاصله بیندازد!

دلیل دیگر و اصلی این بود که: نکند نوعی حرص به حساب بیاید!؟ این همه تلاش و حرص برای یک علم دنیوی؟

و صدها فکر دیگر…

حاج خانم از صبح چند بار می‌گوید استخاره کن… حقیقتش را بخواهی ترسیدم استخاره کنم! گفتم الان یک آیه منفی می‌آید و ما هم که تصمیم جدی داریم که برویم، بعد یک موج منفی ایجاد می‌کند…

خلاصه در این افکار و با بدترین حالت استرس که تجربه کرده بودم، غروب رفتم ماشین را برداشتم و رفتم مسجدی که یکی از دوستان که در دانشگاه دوران کارشناسی‌ام کار می‌کرد آنجا نماز می‌خواند (سپرده بودم که یک ریزنمرات از دانشگاه بگیر و بیاور مسجد، من می‌آیم نماز می‌گیرم) و نماز و قرآن و غیره و خلاصه خداحافظی کردم و آمدم سوار ماشین شدم و طبق معمول رادیو معارف را روشن کردم…

باور می‌کنی موضوع برنامه امروزشان درباره علم و دانش به خصوص علم دنیوی بود؟

تا روشن کردم، صحبت‌های رهبر را پخش کرد که: العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه… و کارشناس این جملات را می‌گفت:

قرار نیست هر کس به سمت علم دنیوی رفت از دین دور شود و قرار هم نیست که کسی که به سمت علم دین رفت حتماً دین‌دار واقعی باشد…

حیف شد که دیر گوشی را روشن کردم که بزنم ضبط شود. اما تا همین حدش هم عالی است: بشنو و به خصوص از صحبت‌های امام که به خدا قسم مثل آبی بود بر آتش وجودم، لذت ببر:

از اینجا دانلود کن و بشنو

(اضافاتش را حذف نکردم… لحظه‌ای که برنامه تمام می‌شود، لحظه‌ای است که رسیده‌ام خانه!!!)

آمدم خانه، حاج خانم گفت: بین دو تا نماز استخاره کردی؟ گفتم: استخاره کردم بشنو ببین جوابش چی آمد!!

 

ظاهراً خدا راضی‌ست…

یک «بسم الله» گفتم و با خیال راحت می‌روم که ثبت‌نام کنم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باور کن این رادیو-ضبط ماشین ما جادویی‌ست ها! می‌دانی من چقدر چیزهای عجیب از این رادیو دیده‌ام؟ فقط چند نمونه‌اش را در این وبلاگ گفته‌ام:

این را چه می‌شود نامید؟

حکایت دین و دنیای ما…

آرامش بخش ترین موسیقی ای که گوش می کنم

صداها هیچ دیدگاه »

در پوشه موسیقی‌های آرامش بخشی که گاهی برای کاهش استرس کار گوش می‌کنم، این موسیقی در صدر است:

http://yourl.ir/relax

تا به حال آرامش‌بخش‌تر از این ندیده‌ام!

مُلک

صداها یک دیدگاه »

این هم سوره‌ی زیبای ملک که امشب حوصله کردم که از حفظ بخوانم و ضبط کنم که هم برای آینده‌ام بماند و هم شب‌ها همراه با واقعه گوش کنم:

http://download.aftab.cc/audio/Mulk-Hamid-Reza-Niroomand.mp3

إن شاء الله یک روز کل قرآن را همینطور از حفظ بخوانم و ضبط کنم! (یعنی می‌شه!؟ 🙂 )

نمی‌دانم برای همه همینطور است که انسان دوست دارد خواندن‌های خودش را گوش کند تا دیگران را؟ یا فقط من اینطوری هستم!؟

متن سوره:

از روی متن یا ترجمه پیش بروید، خیلی سوره جالبی‌ست:

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

بزرگوار [و خجسته] است آنکه فرمانروایى به دست اوست و او بر هر چیزى تواناست (۱)

تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱﴾

همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده (۲)

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾

همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید در آفرینش آن [خداى] بخشایشگر هیچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمى‏بینى بازبنگر آیا خلل [و نقصانى] مى‏بینى (۳)

الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ﴿۳﴾

باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد (۴)

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ ﴿۴﴾

و در حقیقت آسمان دنیا را با چراغهایى زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین [= قواى مزاحم] گردانیدیم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده کرده‏ایم (۵)

وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ ﴿۵﴾

و کسانى که به پروردگارشان انکار آوردند عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است (۶)

وَلِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۶﴾

چون در آنجا افکنده شوند از آن خروشى مى‏شنوند در حالى که مى‏جوشد (۷)

إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ ﴿۷﴾

نزدیک است که از خشم شکافته شود هر بار که گروهى در آن افکنده شوند نگاهبانان آن از ایشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده‏اى نیامد (۸)

تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ﴿۸﴾

گویند چرا هشدار دهنده‏اى به سوى ما آمد و[لى] تکذیب کردیم و گفتیم خدا چیزى فرو نفرستاده است‏شما جز در گمراهى بزرگ نیستید (۹)

قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ ﴿۹﴾

و گویند اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقل کرده بودیم در [میان] دوزخیان نبودیم (۱۰)

وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿۱۰﴾

پس به گناه خود اقرار مى‏کنند و مرگ باد بر اهل جهنم (۱۱)

فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿۱۱﴾

کسانى که در نهان از پروردگارشان مى‏ترسند آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود (۱۲)

إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿۱۲﴾

و [اگر] سخن خود را پنهان دارید یا آشکارش نمایید در حقیقت وى به راز دلها آگاه است (۱۳)

وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۳﴾

آیا کسى که آفریده است نمى‏داند با اینکه او خود باریک بین آگاه است (۱۴)

أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿۱۴﴾

اوست کسى که زمین را براى شما رام گردانید پس در فراخناى آن رهسپار شوید و از روزى [خدا] بخورید و رستاخیز به سوى اوست (۱۵)

هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ ﴿۱۵﴾

آیا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏اید که شما را در زمین فرو برد پس بناگاه [زمین] به تپیدن افتد (۱۶)

أَأَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یَخْسِفَ بِکُمُ الأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ ﴿۱۶﴾

یا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏اید که بر [سر] شما تندبادى از سنگریزه فرو فرستد پس به زودى خواهید دانست که بیم دادن من چگونه است (۱۷)

أَمْ أَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ﴿۱۷﴾

و پیش از آنان [نیز] کسانى به تکذیب پرداختند پس عذاب من چگونه بود (۱۸)

وَلَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ﴿۱۸﴾

آیا در بالاى سرشان به پرندگان ننگریسته‏اند [که گاه] بال مى‏گسترند و [گاه] بال مى‏آنند جز خداى رحمان [کسى] آنها را نگاه نمى‏دارد او به هر چیزى بیناست (۱۹)

أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ﴿۱۹﴾

یا آن کسى که خود براى شما [چون] سپاهى است که یاریتان مى‏کند جز خداى رحمان کیست کافران جز گرفتار فریب نیستند (۲۰)

أَمَّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُندٌ لَّکُمْ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ ﴿۲۰﴾

یا کیست آن که به شما روزى دهد اگر [خدا] روزى خود را [از شما] باز دارد [نه] بلکه در سرکشى و نفرت پافشارى کردند (۲۱)

أَمَّنْ هَذَا الَّذِی یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَل لَّجُّوا فِی عُتُوٍّ وَنُفُورٍ ﴿۲۱﴾

پس آیا آن کس که نگونسار راه مى‏پیماید هدایت‏یافته تر است‏یا آن کس که ایستاده بر راه راست مى‏رود (۲۲)

أَفَمَن یَمْشِی مُکِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن یَمْشِی سَوِیًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۲۲﴾

بگو اوست آن کس که شما را پدید آورده و براى شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است چه کم سپاسگزارید (۲۳)

قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ ﴿۲۳﴾

بگو اوست که شما را در زمین پراکنده کرده و به نزد او [ست که] گرد آورده خواهید شد (۲۴)

قُلْ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾

و مى‏گویند اگر راست مى‏گویید این وعده کى خواهد بود (۲۵)

وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۲۵﴾

بگو علم [آن] فقط پیش خداست و من صرفا هشدار دهنده‏اى آشکارم (۲۶)

قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿۲۶﴾

و آنگاه که آن [لحظه موعود] را نزدیک ببینند چهره‏هاى کسانى که کافر شده‏اند در هم رود و گفته شود این است همان چیزى که آن را فرا مى‏خواندید (۲۷)

فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَقِیلَ هَذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ ﴿۲۷﴾

بگو به من خبر دهید اگر خدا مرا و هر که را با من است هلاک کند یا ما را مورد رحمت قرار دهد چه کسى کافران را از عذابى پر درد پناه خواهد داد (۲۸)

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَن یُجِیرُ الْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۲۸﴾

بگو اوست‏خداى بخشایشگر به او ایمان آوردیم و بر او توکل کردیم و به زودى خواهید دانست چه کسى است که خود در گمراهى آشکارى است (۲۹)

قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿۲۹﴾

بگو به من خبر دهید اگر آب [آشامیدنى] شما [به زمین] فرو رود چه کسى آب روان برایتان خواهد آورد (۳۰)

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ ﴿۳۰﴾

حکایت دین و دنیای ما…

اتفاقات روزانه, صداها, نکته ۲ دیدگاه »

در مسجد اعلام شد که دو بچه یتیم افغانی سرطان دارند و هزینه شیمی‌درمانی را ندارند… کمک جمع کردند…

نیت کردم که ۱۰ هزار تومان دم در بدهم و بروم.

دم در، شیطان ملعون نگذاشتم دستم برود در جیبم: افغانی است… به ما چه!؟ این مسجد پر است از مایه‌دارها آن‌ها کمک می‌کنند… این پول را می‌دهم فلان جا…

و طبق معمول، آمدم سوار ماشین شدم که بیایم و طبق معمول ضبط را روشن کردم که ادامه سخنرانی‌ها را بشنوم.

ببین چه خبر است:

لینک دانلود

خواستم برگردم و پول را در کیسه بیندازم اما خیلی از مسجد دور شده بودم.

آمدم خانه: حاج خانم! خدا به خیر بگذرونه! و جریان را گفتم…

خدا را شکر خیلی سریع گفت: پول را بده من، می‌دهم فلانی که برساند به فلان مداح که پول جمع می‌کرد…

خیالم راحت شد!

حداقل…

صداها هیچ دیدگاه »

این چند دقیقه را بین خانه تا مسجد در ماشین شنیدم. شنیدنش هر از چند گاهی مفید است…

بشنوید:

یک سخنرانی تأثیرگذار که خوب است اینجا بماند

صداها, نکته یک دیدگاه »

دانلود

واقعه

اتفاقات روزانه, صداها ۶ دیدگاه »

می‌دانی؟ گاهی خودم هم باورم نمی‌شود با این ذهن منطقی و استدلالی توانسته باشم سوره‌ی نسبتاً طولانی مثل واقعه را حفظ کنم و از طرفی ترسیدم یک زمان برسد که کاهل بشم و بعد این‌ها از یادم برود (مانند زیارت عاشور و عهد و غیره که زمانی که سرباز معلم بودم، در اتوبوس واحد از بر می‌خواندم تا به مدرسه محل خدمت برسم اما حالا که کمتر می‌خوانم جاهای مشابه‌ش را باید از روی کتاب نگاه کنم). بنابراین گفتم بگذار یک بار از حفظ بخوانم و صدا را ضبط کنم که هر وقت کاهل شدم، آن‌را بشنوم و دلم نیاید که یادم برود…

بشنوید ببینید قابل تحمل هست؟ 🙁

می‌توانید از اینجا دانلود کنید:
http://download.aftab.cc/audio/sureh-vaghee-Hamid-Reza-Niroomand.mp3
اگر خواستید، متن عربی و به خصوص ترجمه را دنبال کنید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آن واقعه چون وقوع یابد (۱)
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ ﴿۱﴾

[که] در وقوع آن دروغى نیست (۲)
لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ ﴿۲﴾

پست‏کننده [و] بالابرنده است (۳)
خَافِضَهٌ رَّافِعَهٌ ﴿۳﴾

چون زمین با تکان [سختى] لرزانده شود (۴)
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾

و کوهها [جمله] ریزه ریزه شوند (۵)
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾

و غبارى پراکنده گردند (۶)
فَکَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا ﴿۶﴾

و شما سه دسته شوید (۷)
وَکُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَهً ﴿۷﴾

یاران دست راست کدامند یاران دست راست (۸)
فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ﴿۸﴾

و یاران چپ کدامند یاران چپ (۹)
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ ﴿۹﴾

و سبقت‏گیرندگان مقدمند (۱۰)
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾

آنانند همان مقربان [خدا] (۱۱)
أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾

در باغستانهاى پر نعمت (۱۲)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۱۲﴾

گروهى از پیشینیان (۱۳)
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾

و اندکى از متاخران (۱۴)
وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾

بر تختهایى جواهرنشان (۱۵)
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَهٍ ﴿۱۵﴾

که روبروى هم بر آنها تکیه داده‏اند (۱۶)
مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ ﴿۱۶﴾

بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى‏گردند (۱۷)
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾

با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان (۱۸)
بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ ﴿۱۸﴾

[که] نه از آن دردسر گیرند و نه بى‏خرد گردند (۱۹)
لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ ﴿۱۹﴾

و میوه از هر چه اختیار کنند (۲۰)
وَفَاکِهَهٍ مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ ﴿۲۰﴾

و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)
وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾

و حوران چشم‏درشت (۲۲)
وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾

مثل لؤلؤ نهان میان صدف (۲۳)
کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿۲۳﴾

[اینها] پاداشى است براى آنچه مى‏کردند (۲۴)
جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾

در آنجا نه بیهوده‏اى مى‏شنوند و نه [سخنى] گناه‏آلود (۲۵)
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿۲۵﴾

سخنى جز سلام و درود نیست (۲۶)
إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾

و یاران راست‏یاران راست کدامند (۲۷)
وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿۲۷﴾

در [زیر] درختان کنار بى‏خار (۲۸)
فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ ﴿۲۸﴾

و درختهاى موز که میوه‏اش خوشه خوشه روى هم چیده است (۲۹)
وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ﴿۲۹﴾

و سایه‏اى پایدار (۳۰)
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ﴿۳۰﴾

و آبى ریزان (۳۱)
وَمَاء مَّسْکُوبٍ ﴿۳۱﴾

و میوه‏اى فراوان (۳۲)
وَفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ ﴿۳۲﴾

نه بریده و نه ممنوع (۳۳)
لَّا مَقْطُوعَهٍ وَلَا مَمْنُوعَهٍ ﴿۳۳﴾

و همخوابگانى بالا بلند (۳۴)
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَهٍ ﴿۳۴﴾

ما آنان را پدید آورده‏ایم پدید آوردنى (۳۵)
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ﴿۳۵﴾

و ایشان را دوشیزه گردانیده‏ایم (۳۶)
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا ﴿۳۶﴾

شوى دوست همسال (۳۷)
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾

براى یاران راست (۳۸)
لِّأَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۳۸﴾

که گروهى از پیشینیانند (۳۹)
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۳۹﴾

و گروهى از متاخران (۴۰)
وَثُلَّهٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ﴿۴۰﴾

و یاران چپ کدامند یاران چپ (۴۱)
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾

در [میان] باد گرم و آب داغ (۴۲)
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿۴۲﴾

و سایه‏اى از دود تار (۴۳)
وَظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾

نه خنک و نه خوش (۴۴)
لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ ﴿۴۴﴾

اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند (۴۵)
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿۴۵﴾

و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏کردند (۴۶)
وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ ﴿۴۶﴾

و مى‏گفتند آیا چون مردیم و خاک واستخوان شدیم واقعا [باز] زنده مى‏گردیم (۴۷)
وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾

یا پدران گذشته ما [نیز] (۴۸)
أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾

بگو در حقیقت اولین و آخرین (۴۹)
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ ﴿۴۹﴾

قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (۵۰)
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿۵۰﴾

آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾

قطعا از درختى که از زقوم است‏خواهید خورد (۵۲)
لَآکِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾

و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾

و روى آن از آب جوش مى‏نوشید (۵۴)
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾

[مانند] نوشیدن اشتران تشنه (۵۵)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾

این است پذیرایى آنان در روز جزا (۵۶)
هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾

ماییم که شما را آفریده‏ایم پس چرا تصدیق نمى‏کنید (۵۷)
نَحْنُ خَلَقْنَاکُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾

آیا آنچه را [که به صورت نطفه] فرو مى‏ریزید دیده‏اید (۵۸)
أَفَرَأَیْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾

آیا شما آن را خلق مى‏کنید یا ما آفریننده‏ایم (۵۹)
أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾

ماییم که میان شما مرگ را مقدر کرده‏ایم و بر ما سبقت نتوانید جست (۶۰)
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ﴿۶۰﴾

[و مى‏توانیم] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم و شما را [به صورت] آنچه نمى‏دانید پدیدار گردانیم (۶۱)
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

و قطعا پدیدار شدن نخستین خود را شناختید پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید (۶۲)
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذکَّرُونَ ﴿۶۲﴾

آیا آنچه را کشت مى‏کنید ملاحظه کرده‏اید (۶۳)
أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾

آیا شما آن را [بى‏یارى ما] زراعت مى‏کنید یا ماییم که زراعت مى‏کنیم (۶۴)
أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾

اگر بخواهیم قطعا خاشاکش مى‏گردانیم پس در افسوس [و تعجب] مى‏افتید (۶۵)
لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿۶۵﴾

[و مى‏گویید] واقعا ما زیان زده‏ایم (۶۶)
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾

بلکه ما محروم شدگانیم (۶۷)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾

آیا آبى را که مى‏نوشید دیده‏اید (۶۸)
أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاء الَّذِی تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾

آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آورده‏اید یا ما فرودآورنده‏ایم (۶۹)
أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿۶۹﴾

اگر بخواهیم آن را تلخ مى‏گردانیم پس چرا سپاس نمى‏دارید (۷۰)
لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ ﴿۷۰﴾

آیا آن آتشى را که برمى‏افروزید ملاحظه کرده‏اید (۷۱)
أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿۷۱﴾

آیا شما [چوب] درخت آن را پدیدار کرده‏اید یا ما پدیدآورنده‏ایم (۷۲)
أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿۷۲﴾

ما آن را [مایه] عبرت و [وسیله] استفاده براى بیابانگردان قرار داده‏ایم (۷۳)
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَهً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِینَ ﴿۷۳﴾

پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى (۷۴)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۷۴﴾

نه [چنین است که مى‏پندارید] سوگند به جایگاه‏هاى [ویژه و فواصل معین] ستارگان (۷۵)
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾

اگر بدانید آن سوگندى سخت بزرگ است (۷۶)
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿۷۶﴾

که این [پیام] قطعا قرآنى است ارجمند (۷۷)
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿۷۷﴾

در کتابى نهفته (۷۸)
فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ ﴿۷۸﴾

که جز پاک‏شدگان بر آن دست ندارند (۷۹)
لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾

وحیى است از جانب پروردگار جهانیان (۸۰)
تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾

آیا شما این سخن را سبک [و سست] مى‏گیرید (۸۱)
أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾

و تنها نصیب خود را در تکذیب [آن] قرار مى‏دهید (۸۲)
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾

پس چرا آنگاه که [جان شما] به گلو مى‏رسد (۸۳)
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾

و در آن هنگام خود نظاره گرید (۸۴)
وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾

و ما به آن [محتضر] از شما نزدیکتریم ولى نمى‏بینید (۸۵)
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَلَکِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾

پس چرا اگر شما بى‏جزا مى‏مانید [و حساب و کتابى در کار نیست] (۸۶)
فَلَوْلَا إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ﴿۸۶﴾

اگر راست مى‏گویید [روح] را برنمى‏گردانید (۸۷)
تَرْجِعُونَهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۸۷﴾

و اما اگر [او] از مقربان باشد (۸۸)
فَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿۸۸﴾

[در] آسایش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (۸۹)
فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّهُ نَعِیمٍ ﴿۸۹﴾

و اما اگر از یاران راست باشد (۹۰)
وَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۰﴾

از یاران راست بر تو سلام باد (۹۱)
فَسَلَامٌ لَّکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۱﴾

و اما اگر از دروغزنان گمراه است (۹۲)
وَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿۹۲﴾

پس با آبى جوشان پذیرایى خواهد شد (۹۳)
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ ﴿۹۳﴾

و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (۹۴)
وَتَصْلِیَهُ جَحِیمٍ ﴿۹۴﴾

این است همان حقیقت راست [و] یقین (۹۵)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿۹۵﴾

پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوى (۹۶)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۹۶﴾

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها