بد نیست اینجا برخی نقاط خاص زندگی محمدسبحان را ثبت کنم؛ شاید بعدها مفید واقع شد:
تولد: ۱۱ / ۱۱ / ۱۴۰۱
اولین باری که دقیقاً «بابا» گفت: بهار یا تابستان ۱۴۰۳
روزی که صبح بیدار شد و علیرغم علاقه شدیدش، به طور ناگهانی دیگر هرگز پستونک نخورد و با گذاشتن در دهانش، حالت استفراغ به او دست میداد: یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
فعلاً در سن ۲ سال و ۲ ماهگی دایره لغاتی که دقیق میگوید: حدود ۲۰ کلمه: بابا، مامان، آب، عمه، دایی و…
۲۹ / ۱ / ۱۴۰۴ – اولین روزی که سهچرخه را خودش پا زد!
۴ / ۳ / ۱۴۰۴ – واژگانی که در تلویزیون میشنود را گاهی تکرار میکند.
خرداد ۱۴۰۴، پسرعمهاش در سن ۳ سال و یک ماه از پوشک گرفته شد. سبحان را یک روز بدون پوشک در خانه که فرشهایش را بالا زده بودیم آزاد گذاشتیم، نتیجه: فعلاً تا به طور کامل صحبت نکند بعید است که بشود از پوشک گرفت.
۱ تیر ۱۴۰۴، تقریباً همه واژگان را به نوعی میفهمد و تکرار میکند. مقابل تلویزیون هر چه میشنود تکرار میکند… برخی افعال مثل وایستا، بیا، نکن و… هم یاد گرفته.