در احوالات برخی شهیدان و بزرگان شنیدهام که برای یاد مرگ، قبری در خانه خود میکندهاند و گهگاه در آن میرفتهاند و دعای کمیل و دعاهای دیگر را میخواندهاند. گذشته از این، تصور کنید یک قبر در حیاط خانه انسان باشد، هر بار که میخواهی بیرون بروی تا با مردم برخورد داشته باشی، نگاهت به آن میافتد. چقدر انسان نرم میشود! تصور اینکه بالاخره روزی در چنین جایی خواهی بود، چقدر انسان را مراقب میکند.
نمیدانم چه شد که چند روز پیش به تأثیر مشابه «کفن» فکر میکردم. خودم فکر میکنم هر بار که بخواهم با کسی تندی کنم یا حق کسی را بخورم یا دست از پا خطا کنم به محض اینکه نگاهم به این کفن بیفتد تنم خواهد لرزید! (انسان همین که به کفن فکر میکنم چقدر نرم میشود چه برسد به دیدنش!)
البته باید خیلی مراقب بود. گاهی اوقات این نوع کارها باعث میشود روحیه ناامیدی و سیری از زندگی در انسان دمیده شود. انسان باید ابتدا روحیاتش را بررسی کند و اگر احساس کرد تأثیر منفی ندارد انجام دهد.
در دینمان توصیه شدهایم به اینکه در زمانهایی که غم بسیار و یا شادی بسیار در دل داریم به قبرستان سری بزنیم…
به هر حال، فکر میکنم هیچ چیز مثل یاد مرگ یک جامعه را نسبت به هم مهربان و دلسوز نمیکند. (بر خلاف غرب که یاد مرگ و حتی سوگواری در مرگ عزیزانشان را جایز نمیدانند)
جمعه 17 فوریه 2012 در 6:13 ق.ظ
موافقم اینکه مراقب باشیم ولی واقعا صحبت از مرگ واینکه یه دنیای دیگه ای هم هست آدمو خوشحال میکنه چرا بعضیا ناامید می شن!
جمعه 17 فوریه 2012 در 6:27 ق.ظ
سلام
«کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»؛ «همه کس چشنده مرگ است.»
واقعاً برای همه لازمه که همیشه به یاد مرگ باشد لااقل اینطوری کمتر گناه میکنند
یکشنبه 19 فوریه 2012 در 12:12 ب.ظ
منم موافقم و این حسو درک کردم و مجدا یادش افتادم.تاثیر عجیبی داره
_________________جان, یادته که؟؟؟
چهارشنبه 22 فوریه 2012 در 4:57 ق.ظ
سلام
یاد شعر معروف مولوی افتادم:
بشنو این نی چون شکایت میکند / از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند / در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق
« هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش »
…
چهارشنبه 29 فوریه 2012 در 9:37 ق.ظ
با این جمله تون:
“به هر حال، فکر میکنم هیچ چیز مثل یاد مرگ یک جامعه را نسبت به هم مهربان و دلسوز نمیکند.”
کاملا موافقم.