آغاز روز با روضه ابا عبد الله

اتفاقات روزانه, نظرات و پیشنهادات من, نکاتی برای بچه حزب اللهی‌ها دیدگاهتان را بیان کنید

عید فطر امسال با خانواده رفتیم مشهد و چند روزی آن‌جا بودیم.

الحمد لله در بین این بیش از ۱۰ باری که به مشهد رفته‌ام، این سفر بهترین سفر بود.

صبح‌ها این سعادت را داشتم که نیم ساعت قبل از اذان خودم را به حرم برسانم و تا طلوع آفتاب آنجا باشم.

یک موضوع جالب که متوجه آن شدم، این بود که بازاری‌ها و مشهدی‌های اصیل، بین الطلوعین در مسجدی که فکر می‌کنم مسجد گوهرشاد باشد جمع می‌شدند و پیرغلامانشان یکی یکی روضه می‌خواندند و دعا می‌کردند و برخی‌شان وعظ هم می‌کردند تا آفتاب طلوع کند. بعد، راهی کار (و یا منزل) می‌شدند.

یعنی روزشان را با روضه و گریه بر اباعبدالله شروع می‌کردند…

تصور کنید، روزی که با گریه بر حسین شروع شود، آن‌روز چقدر نورانی خواهد بود؟ آیا انسان در آن روز با کسی درشتی خواهد کرد؟ حق کسی را خواهد خورد؟ به کسی ظلم خواهد کرد؟ دهان به هر بدگویی خواهد گشود؟

وقتی از مجالس روضه (مثل مجالسی که هر سال با حضور حجه الاسلام هاشمی‌نژاد در شهرمان برگزار می‌شود) بیرون می‌آیم و در آن مجلس اشک ریخته‌ام، آنقدر با دیگران مهربان می‌شوم، آنقدر احساس خوبی دارم که دلم می‌خواهد هر روز این مجالس باشد و بروم روحم را در آن‌ها تصفیه کنم و بعد بروم دنبال کارهایم.

این ایده مشهدی‌ها برایم جالب بود.

تصور کنید چه زندگی ایده‌آلی می‌شود اگر انسان شب‌ها کمی زودتر بخوابد، مثلاً نیم ساعت قبل از اذان بلند شود و چند رکعت نماز شب بخواند، بعد از نماز صبح یک سخنرانی از حجه الاسلام هاشمی‌نژاد گوش دهد و کمی اشک بریزد تا طلوع آفتاب. بعد از آن به سر کار برود یا حتی کمی بخوابد و بعد کار را شروع کند.

من عاشق این نوع زندگی هستم…

دارم تمرین می‌کنم، امیدوارم خدا بخواهد و موفق شوم…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها