اگر انفاق نکنی…

Uncategorized دیدگاهتان را بیان کنید

در خانه، همه وسایل و خوراکی‌های من از بقیه جداست و دو برادر و مادر و بقیه (مثل خواهرها که اینجا می‌آیند) می‌دانند که حق ندارند به آن‌ها دست بزنند.

مثلاً من خودم یک بسته از بهترین پنیر و خرما و عسل و خامه و امثالهم را می‌خرم و در یخچال می‌گذارم. هیچ کس حق ندارد از آن‌ها بخورد… (دلیل آن هم این است که انسان بسیار دقیق و منظمی هستم و مثلاً می‌دانم امشب می‌توانم نان و پنیر و خرما بخورم. اگر بیایم ببینم مثلاً برادرم خورده و تمام شده، برنامه‌ریزی‌هایم به هم می‌ریزد و هیچ چیز مثل به هم خوردن برنامه‌ریزی‌ام من را دیوانه نمی‌کند)

اما عجیب است که در اکثر این موارد آنقدر این خوراکی‌ها می‌ماند تا یا کپک می‌زند یا مزه کهنگی می‌گیرد! مثلاً معمولاً همان قدر پنیری که بقیه می‌خواستند بخورند و از ترس من نخورده‌اند، کپک می‌زند و دور می‌ریزم! یا امروز دیدم تخمه‌ای که در کمدم قایم کرده‌ام چقدر طعم کهنگی گرفته! اما هر وقت برادر کوچک‌تر تخمه می‌آورد، می‌گذارد وسط و تا انتها همه می‌خورند و چه طعم تازه‌ای دارد!

نمی‌دانم روش من درست‌تر است یا روش برادران. هر کدام مزایا و معایبی دارد…

مثلاً آن‌ها به دلیل اینکه اگر بخواهند اینقدر دست و دل بازی کنند، خرجشان بالا می‌رود، هفته‌ای یک بار بیشتر تخمه نمی‌خرند و نمی‌خورند اما من قبل و بعد از هر وعده باید یک مشت تخمه (به خاطر نمکی که دارد و توصیه اسلام به خوردن نمک بعد از غذا) بخورم و همان بسته‌ای که آن‌ها یک شبه تمام می‌کنند، برای من حداقل ده روز طول می‌کشد. اما در عوض تخمه من کم کم طعم کهنگی می‌گیرد و بارها شده همانطور می‌گذارم روی کابینت و می‌گویم هر کس خواست این‌ها را بخورد وگرنه بریزید دور!
آن‌ها شاید ماهی یک بار هم خامه نگیرند، چون عادت دارند که به یک باره با هم بخورند، اما من هر روز خامه می‌خورم چون یک بسته را چند قسمت می‌کنم و اینطوری هزینه‌ای ندارد… خامه آن‌ها همیشه تازه است و خامه من معمولاً اواخرش خشک می‌شود. و همه خوراکی‌های دیگر همینطور…

احساس می‌کنم نه روش من درست است و نه روش آن‌ها.  به قول خدا:

و لا تجعل یدک مغلوله إلی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً

دستت را (به نشانه خساست) به گردنت آویزان نکن و آنقدر هم باز نکن که رنج دیده و گرفتار شوی… (در انفاق میانه‌رو باش)

۵ پاسخ به “اگر انفاق نکنی…”

  1. ___________ گقت:

    حرکت قشنگی نیست !
    بله جفتش اشتباهه با یه فرق، اونم اینکه با یه اشتباه قطعا چندنفرو خوشحال کردیم ولی با اشتباه دیگه …
    واقعا تعادل تو همه چیز خوبه ولی من به شخصه اگه قرار باشه یکی از این اشتباه هارو انجام بدم ترجیح میدم اشتباه اولی باشه…

  2. باران گقت:

    سلام .
    برادر بزرگوار لازم دیدم دوستانه مطالبی را حضورتان عرض کنم.
    اسلام توصیه به خوردن نمک کرده نه تخمه پس شما به خوردن تخمه یا چیزهایی دیگری که فرمودید عادت کردید و به نظر می رسد می خواهید به نحوی این را توجیه کنید . همان طور که می دانید شایسته نیست انسان مؤمن به اموری از این دست وابسته شود . ضمنا قشنگی زندگی این است که انسان در کنار خانواده و عزیزان از نعمت های خداوند متعال استفاده کند اصلا رفتار پسندیده ای به نظر نمی رسد هر طور فکر میکنم می گم اخه چطور میشه من یه چیز رو بخورم و نذارم عزیزترین هایم انرا بخورند که مبادا تمام شود خب تمام شود چه اشکالی دارد .به هیچ وجه رفتار قشنگی نیست . میانه روی در همه چیز خوب است ولی رفتار برادرتان خیلی اشتباه به نظر نمی رسد طبیعی است که اگر از هر چیز چند نفر استفاده کنند زودتر تمام میشود . این ربطی به نظم ندارد که می فرمایید چون دقیق و منظم هستید اگر برنامه‌ریزی‌هایتان به هم بریزد خودتان هم به هم میریزید .یعنی چنین اموری انسان را به این راحتی باید به هم بریزد ؟ جداً دوستانه میگم چنین رفتاری مورد تأیید اهل بیت علیهم السلام می باشد ؟؟
    چون همیشه نوشته هاتون رو می خونم و نوع نگاه و برداشت هایی که از مسائل اطراف تان دارید برایم جالب است صرفا خواستم عرض کنم برادر مؤمن شما که اینقدر در رفتارتان حساسید این امور جزئی را هم اصلاح کنید .
    امیدوارم همیشه در سایه امام زمان ارواحنا فداه مؤید و موفق باشید .

  3. حمید رضا گقت:

    سلام و ممنون.
    یکی دو نفر دیگه هم نظر مشابهی داشتن که ترجیح دادم منتشر نکنم. مثلاً یکی گفته بود: حالم به هم خورد از رفتارت!
    چند نکته:
    – معمولاً وقتی مطلبی رو در مورد خودم می‌نویسم، منظورم همه انسان‌ها هستند (از جمله خود شما). مجبورم خودم رو خیلی پست نشون بدم، چون اگر بگم شما (خواننده) اینطور هستید ممکنه بهتون بربخوره. مثلاً وقتی امام علی در دعای کمیل اون همه اقرار به اشتباه و گناه می‌کنه منظورش این نیست که خودش اینطوره.
    در این مطلب من در جایگاه یک انسان که انفاق نمی‌کنه قرار گرفتم و کمی آب و تاب دادم.

    – اگر شما زیبایی‌های رفتار من رو بدونید ترجیح می‌دید مثل من رفتار کنید 😉
    مثلاً خواهرزاده شش ساله من می‌دونه من همیشه توی سردخونه بستنی دارم. چرا؟ چون مثلاً روزی به اندازه یک چهارم بستنی رو برای رفع هوس می‌خورم. پس اولین کسی که سراغش میاد من هستم! دایی! بستنی بخورم؟ به اون هم همون قدر می‌دم و هیچ وقت کامل نمی‌دم… جالبه که یه وقت می‌بینی یادم می‌ره کلاً بستنی دارم و همیشه ایشون هست که تا ته‌ش می‌خوره!!!
    همه خواهر و برادرها میدونن هر چی هوس کنن، من احتمالاً توی کمدم دارم! میان سراغ من و طبیعتاً من دریغ نمی‌کنم.
    اما همونطور که گفتم هیچ وقت چیزی رو نمیارم بذارم وسط همه بریزن سرش تا ته‌ش بخورن…
    در کل، من همه چیزم از خانواده جداست حتی ناخن‌گیر و خمیردندان که همه خانواده‌ها اشتراکی استفاده می‌کنن! باور می‌کنید حتی دریل، پیچ‌گوشتی و آچارهای من خاص خودمه و تماماً در جاهای قفل شده هست و هیچ کس جرأت نداره بدون اجازه طرفشون بره؟
    در نگاه اول بده، اما در عمل: ناخن‌گیر خانواده سال‌هاست که گم شده و هیچ کس نرفته بخره!! همه آخرش میان از من می‌گیرن، با این تفاوت که عادتشون دادم که به محض تمام شدن کارشون بیارن تحویل بدن! وگرنه دفعه بعد نمی‌دم!!
    خمیردندان عمومی ممکنه تا سه روز تمام شده باشه و هیچ کدومشون یادشون نمی‌مونه بخرن! اما من اونقدر حساس هستم که اگر الان تمام بشه، گوشی رو تنظیم می‌کنم که قردا رأس ساعت ۱۲:۴۴ دقیقه که نماز جماعت تمام می‌شه زتگ بخوره و یادم بندازه که خمیردندان رو برای شب بخرم!
    آچارهای خونه سال‌هاست که معلوم نیست کجاست!! اما من سال‌هاست که یک پیچ‌گوشتی خاص رو به همون صورت دارم! همه می‌دونن که باید سرشون رو بندازن پایین و با شرمندگی خاصی از من بگیرن! (از قیافه‌شون مشخصه که ما شرمنده‌ایم که گهگاه می‌گیم تو همه چیز رو قایم می‌کنی برای خودت!)
    در کل از این نوع زندگی کاملاً راضی هستم و به نظر می‌رسه بقیه هم دارن به این سمت پیش می‌رن.
    چند روز پیش دیدم داداش کوچیک‌تر جای خوراکی‌هاش رو عوض کرده و برده جایی که دیگه مثل قبل جلو چشم نیست. گفتم: ها مجید!؟ چی شد؟ گفت: آره، جای قبلی بیش از حد جلو چشم بود هر کی از راه می‌رسید پاتک می‌زد و من فقط می‌خریدم!!

    – در کل، افرادی که چیزی برای اشتراک گذاشتن ندارن، حالشون از این رفتار به هم می‌خوره!! مثلاً داداش بزرگ‌تر من مشهوره به خساست! شاید سالی یک بار دست به جیب بشه، اون هم من سعی می‌کنم حق خودم رو بدم که بعداً منت نذاره. از همین خساست، خیلی زودتر از بقیه جوانان، خانه و ماشین و همه چیز خریده و وضع مالی‌ش توپه. ایشون همیشه با رفتار من مخالفه!!!! جالبه! همیشه می‌گه: واقعاً مال دنیا اینقدر ارزش داره!!!!!!؟؟؟ وقتی این رو می‌گه همه خانواده می‌زنیم زیر خنده! (باور کنید خیلی جدی می‌گه! اما وقتی رفتار خودش یادمون میاد خنده‌مون می‌گیره! یه اتاق داره که هیچی توش نیست! هیچی! طبیعیه که این شخص چه بلایی سر وسایل دیگران میاره و باید همه چیزتون رو ازش قایم کنید)
    حالا من حدس می‌زنم این دوستانی که به این مطلب خرده گرفتن، احتمالاً شبیه داداش بزرگ ما باشن چون اگر شبیه داداش کوچیک من باشن (خیلی دست و دل باز) به مرور شبیه من (میانه‌رو) می‌شن!!!

    – در کل، زود قضاوت نکنید… اولاً خودتون رو بررسی کنید. احیاناً ادکولونی ندارید که از جلو چشم مخفی کنید که هر کی خوشش آمد روزی سه وعده نزنه و یه دفعه خبردار بشید که تمام شده!؟
    نکنه اصلاً کسانی که اینطور نظر می‌دن خواهر و برادر ندارن؟
    خطاب به این دوستان: شما خوراکی‌ها و وسایلتون رو با همسایه‌تون به اشتراک می‌گذارید؟ نه؟ خوب، بد نیست بدونید خواهر و برادر گاهی نامراعات‌کننده‌تر از همسایه هستن!

    – چرا بعضی افراد به عنوان مطلب دقت نکردن؟
    اصلاً هدف اصلی مطلب این بود که بگم: نکنه چیزی رو اونقدر انفاق نکنید که دیر بشه!؟ بیشتر، کنایه به افرادی بود که چیزی رو اونقدر انفاق نمی‌کنن تا به مرور زمان از بین می‌ره و نه خودشون ازش بهره می‌برن و نه دیگران.
    ضمن اینکه عنوان مطلب به نوعی پشیمانی من از خساست بیش از حد و انفاق نکردن رو می‌رسوند.

    – در مورد تخمه هم زود قضاوت کردید. افرادی رو که نمک روی تخمه رو می‌مکند و خودش رو می‌ندازن توی سطل دیدید؟ من و خواهرزاده‌م که به من رفته همینطور هستیم!!! هر چند اکثر اوقات خود تخمه رو هم می‌خورم اما بیشتر منظورم اینه که نمک روی تخمه بعد از غذا خیلی می‌چسبه. کار نمک رو هم که می‌کنه…
    دکترها می‌گن: اینکه گفته می‌شه روزی هشت لیوان آب بخورید منظور دقیقاً آب زلال توی یخچال نیست. ممکنه شما مثل من روزی نیم کیلو میوه بخورید که این میوه کار چند لیوان آب رو می‌کنه.
    قرار نیست وقتی گفتن نمک شما یاد اون چیزی که داخل نمک دون هست بیفتید.
    به هر حال، از اینا گذشته، خوردن یک مشت تخمه بعد از غذا مگه جرم یا گناه کبیره بود که من خواسته باشم توجیح کنم!!!!!!!!!! (مصر شدم برم معنی کلمه «توجیه» رو یک بار دیگه توی فرهنگ لغت ببینم نکنه من اشتباه می‌کنم)

    خلاصه، از همه ممنون که حواستون به من هست اما چندان نگران من نباشید، خودم خیلی بیشتر حواسم به رفتارم هست 😉

  4. sadeh گقت:

    بخدا از وقتی یادم میاد منم همیشه سر این مشکل داشتم با خواهرام، فقط من با اونا فرق می کنم. خیلی منظم و دقیقم. از کارای سرسری خوشم نمیاد. یا نباید کاری رو شروع کنم و یا باید حسابی نهایت تلاشمو کنم. غیر از این باشه اعصابم بهم می ریزه. دیوونه میشم، همیشه م با خواهرام سر این جور چیزا دعوام بوده که به وسایل من دست نزنید، آخه خودم میدونم از هر چیز چطور به طور بهینه استفاده کنم. بعضی وقتا احساس می کنم خیلی از اونا جدا افتادم یا فکر میکنم من خسیسم و مثل اونا دست و دل باز و ولخرج نیستم و از همه مهمتر اعصاب اونا آرومتره و راحتن و لذتو اونا می برن.منم به قدری با سلیقه ام که می تونم سالها یه چیزی رو خوب حفظش کنم. تو همه کارام حتی تو درس خوندن و حرف زدن و نوشتن و… هم همین قدر حساسم، یعنی یا اصلا درس نمی خوندم یا فقط واسه نمره بیست می خوندم هیچ وقت نتونستم به نمره ۱۳،۱۴ فکر کنم! تو حرف زدن اگه یه نفر یه چیزی رو نصفه نیمه تعریف کنه باید خودم کاملش کنم وگرنه اعصابم بهم می ریزه، اصلا اینجور آدما رو اعصابمن، کلا بی نظمی ایجاد کردن دیگران تو کارام اعصابمو خراب میکنه. در مورد خوردنیهام تا حدودی مثل شمام، چون به فواید و مضراتش بیشتر از خواهرام اهمیت میدم. بی نهایت کمال طلبم و خواهان جامع بینی. همین طور خیلی ریز بین و تفکر عمیق برا هر نکته ای و کشف روابط بین مسائل گوناگون. روحیاتی شبیه شما.از اول همین طور بودم.
    آفرین، خیلی خوب بود…

  5. باران گقت:

    سلام .
    ۱- چقدر جالب است که شما وقتی رفتاری را از خودتان نقل می کنید منظورتان همه انسانها است !!! چون قرار نیست ضعفی که در وجود یک نفر می باشد حتما در دیگری هم وجود داشته باشد معمولا انسانها صفات رذیله مختلفی در روحشان هست ولی میزان آن فرق می کند هر کس خودش می داند کجا بیشتر ضعف دارد و باید مشکلش را رفع کند . مثال از عمل امام (ع) در اینجا نمی تواند صحیح باشد زیرا با توجه به اعتقاد ما به عصمت ائمه (علیهم اسلام) استغفار و توبه ایشان در دعاها وضعیتش با ما فرق دارد و مقام معنوی آنها را می رساند ، استغفار آنها نشانه عمق معرفتشان می باشد و هیچگاه از خواندن آن دعاها و طلب مغفرتشان به ذهنمان نمی رسد که (العیاذ بالله) امام (علیه السلام) گناه کار است ولی در سایر نوشته ها فرق می کند وقتی انسان نوشته کسی (ازجمله شما) را می خواند اصلا نمی تواند نتیجه بگیرد که منظور نویسنده همه انسانها هستند !!! مگر اینکه در ضمن نوشتن اشاره به این مطلب کند .
    ۲- به نظر شایسته نمی باشد با توجه به رفتار و اعمال چند نفر از اطرافیان این قدر قاطع نتیجه ای کلی گرفت و گفت ” در کل، افرادی که چیزی برای اشتراک گذاشتن ندارن، حالشون از این رفتار به هم می‌خوره!! ”
    اتفاقا به نظر می رسد افرادی این قبیل رفتارها را نمی پسندند که انرا در محیط خانواده متداول نمی دانند و با صمیمیت و گرمای خانواده خود سازگار نمی بینند . بنابراین نمی توان گفت افرادی که رفتارنویسنده را نپسندیدند طبق حدس ایشان خسیس هستند و با انتقاد خودشان رفتار وارونه ای از خود جلوه می دهند (طبق فرمایش شما مثل برادرتان) .
    ۳- وقتی رفتاری مورد انتقاد دیگران واقع می شود حتما نشان دهنده قضاوت زود هنگام آن دسته افراد نیست. بلکه به عکس چون با بررسی در خود و یا در اطرافیان خود ندیده اند ممکن است عکس العمل نشان دهند .
    ۴- مسلم است و هر شخص عاقلی می داند که خوردن تخمه گناه نیست اگر دقت میشد واضح بیان شده بود منظور از «توجیه» کردن درجملات فوق این بود که عادت کردن به بعضی چیزها ممکن است مانع پیشرفت شود اینکه همیشه عادت کنیم به خوردن یک چیز و اگر نباشد به راحتی به هم بریزیم . چون معمولا انسان خودش از رفتارش رضایت دارد ممکن است آن رفتاری که برایش به شکل عادت درآمده را بخواهد به نحوی موجه جلوه دهد مثلا می گوید چون خیلی منظم هستم اگر کسی به وسایل شخص ام دست بزند به هم میریزم یا چون خیلی دقیق هستم و زندگی ام با برنامه ریزی خاصی پیش می رود اگر برنامه ریزی ام به هم بریزد دیوانه ام می کند. هرچیز که ارزش به هم ریختن ندارد و در آن صورت خوب شرح صدرمان کجا می رود ؟! اگر واقعا رفتار اطرافیان درست نیست خوب از طریقی باید یاد بگیرند که در هر چیزی که مربوط به انها نمی شود دخالت نکنند و یا اجازه بگیرند . اجازه گرفتن واقعا مسئله مهمی است که از بچگی باید تعلیم داده شود شخصی می گفت از کودکی اجازه گرفتن را به بچه ها تعلیم دهیدچون یک فرد دزد هم اگر از کودکی یادش می دانند اجازه بگیرد در بزرگی دزد نمیشد. (توجیه ، موجه ساختن و یا موجه جلوه دادن امری را گویند . اگر معنای دقیق تر می خواهید حتما به لغت نامه مراجعه بفرمایید.)

    به هر حال، غیر از خیرخواهی هدف دیگری از بیان مطالب نبوده است وگرنه در دینداری و محاسن اخلاقی جنابعالی شکی نیست .

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها