عروسى!

اتفاقات روزانه, خاطرات دیدگاهتان را بیان کنید

امشب عروسى پسر خاله ام بود…. ماشین بنده و ٢٠۶ خاله ام کاندیداى ماشین عروس بودند که در نهایت شاه داماد ماشین من را ترجیح داد…

۱۳۹۱۱۱۱۱-۰۱۳۰۳۹.jpg

از یک طرف خوشحال بودم که این ماشین مى تواند عامل شادى شود و از یک طرف قلبم در دهانم مى زد و اضطراب داشتم که نکند در عروس گردانى هاى آخر شب ماشین جلوى بزند روى ترمز و داماد از پشت بزند به او یا کسى از پشت بزند به ماشین!! اکنون ساعت ١ و نیم بامداد است و عروسى به خیر و خوشى تمام شد و الحمد لله اتفاق خاصى نیفتاد:)
گفتم در خاطرات ثبت کنم شاید چند سال بعد خواندنش و دیدن عکس ماشین در جایگاه ماشین عروس، جالب باشد.

یک پاسخ به “عروسى!”

  1. وحید گقت:

    سلام
    استاد ماشینتون هم مثل خودتون خوشگله…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها