امید من!
تا میتوانی هدفت ساخت خودت باشد و نه هدایت دیگران… اصلاً «ساختن خود» مساوی است با «هدایت دیگران».
و بدان که گاهی «هدایت دیگران» لازم دارد که تو مدتها روی خودت کار کنی! یک سال، دو سال، سه سال، شاید بعد از ده سال ببینی آن کسی که میخواستی با لفاظی هدایتش کنی، با زیر نظر داشتن تو در این ده سال، حالا مطمئن شده است که راه تو درست است… و حالا وقتی راه تو را پذیرفت، بعید است به همین راحتیها دست بردارد…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند روز پیش یک بیننده از بک حاج آقای بسیار دوست داشتنی در تلویزیون پرسید: من هر کار میکنم شوهرم نماز نمیخواند، خمس نمیدهد و خلاصه به دین پایبند نیست. چه کار کنم؟
من منتظر بودم ببینم آن حاج آقا فی البداهه چه میگوید!؟
هر چند حاج آقا فقط چند ثانیه فرصت داشت اما چه جواب جذابی داد:
گفت هر چه میخواهید شوهرتان انجام دهد، خودتان بهترش را انجام دهید… مثلاً شما پایبند باشید که حتی کمترین مالی هم که از شوهر میگیرید، خمسش را بدهید و قبض آن (که در اصطلاح به آن «رسید بندگی» میگویند) را به او نشان دهید… شما نماز شب بخوانید، او نمازهای واجبش را خواهد خواند…
خودم این موضوع را تجربه کردهام. گاهی مثلاً به یکی گفتهام فلان راه بهتر است. میبینم قبول میکند اما دلش واقعاً قبول نمیکند و به مرور به مسیر اولش برمیگردد. اما وقتی کار به کارش ندارم و فقط به خودم مشغول میشوم، بعد از چند سال وقتی میبیند که مسیری که میروم نسبت به مسیری که او میرفته زودتر و بهتر به مقصد میرسد، با من هممسیر میشود… فقط فرقش این است که این بار خودش خواسته و تحمیل و غیره در کار نبوده، پس ماندگارتر خواهد بود… (انسانها روی تصمیم خودشان بیشتر پافشاری میکنند تا توصیه دیگران)
شاید نمونه بارز این منش، آیه الله بهجت باشد. چه کسی دیده او مانند دیگران منبر برود و نصیحت و غیره؟ او فقط خودش را ساخت. حالا وقتی بعد از ساختن خودش حتی یک جمله هم که بگوید، همان یک جمله انقلاب ایجاد میکند. مثلاً من عاشق این جملهاش هستم و الان همراه با عکس ایشان روی دیوار سمت راستم است:
اگر کسی مقید باشد نماز اول وقت بخواند به جایی که باید برسد، خواهد رسید.
دیدگاههای تازه