مهمان ناخوانده!

اتفاقات روزانه دیدگاهتان را بیان کنید

دیشب خیر سرمان تصمیم گرفتیم که از امروز برویم کلاس خط و بعد از سال‌ها، کار را ادامه بدهیم. ظهر امروز گفتم بنشینم یک سری خط از روی آخرین مشق‌های استاد بنویسم که به او نشان بدهم که ببیند بعد از این همه مدت سطح‌مان پس‌رفت کرده یا پیش‌رفت!؟
کولر روی زیاد بود، نشستم جایی که کولر از سمت چپم می‌زد به کمرم و حدود یک ساعت رفتم در بحر خطاطی! یک دفعه به خودم آمدم، دیدم کمرم خشک شده و نمی‌توانم تکان بخورم! اول یک درد ضعیف داشت و من هم می‌خندیدم که چقدر غرق خطاطی شدم که حواسم به کولر نبود!!! کم‌کم درد جدی شد و در عرض ده دقیقه آنقدر شدید شد که اشکم را درآورد!! در عمرم چنین دردی را تجربه نکرده بودم! از طرفی، امروز صبح که بلند شدم، سوزش ادرار داشتم و شک کرده بودم که امروز با روزهای دیگر فرق دارد! گلاب به رویتان، بالا هم که آوردم،‌ بنابراین، سریعاً به برادر کوچک‌تر گفتم مجید، بلند شو که قضیه جدی‌ست!

به زور خودم را به اورژانس رساندم، تا مشکل را برای دکتر گفتم، گفت: سوزش ادرار داشتی؟ گفتم بله، اتفاقاً از صبح به این موضوع شک کرده‌ام… گفت: احتمالاً سنگ کلیه است. یک آزمایش خون و ادرار نوشت و ما هم با همان کمر خمیده و دردکشان رفتیم آزمایش دادیم اما دو ساعت بعد آماده می‌شد. التماس کردم که فعلاً یک چیزی بزنند که دردش بخوابد تا ببینیم چه می‌شود. یک آمپول وحشتناک زدند و… خلاصه تا حدودی درد خوابید.

در نتیجه‌ی آزمایش، هر چند در خون، چیز غیرنرمالی نبود و همه چیز را نرمال زده بود، اما در ادرار، +۳ خون (blood) دیده شد و همین احتمال وجود سنگی که مجاری را پاره کرده باشد را تشدید کرد. بنابراین یک سونوگرافی کلیه و مجاری ادرار نوشتند… در کنار خانم‌های باردار رفتیم سونوگرافی!!!… (جالب است که خانم‌هایی که بچه اولشان بود، گریه می‌کردند و من هم که بار اولم بود همینطور!!!!)

در سونوگرافی کلیه چپ مشخص شد که بله، یک سنگ ۲ میلی‌متری گیر کرده و کلیه، سنگ‌ساز است! 🙁

یک دفعه که دکتر گفت: «درد امروز را دیدی؟ کلیه‌ات سنگ‌ساز شده، تا آخر عمر دیگر نباید روزه بگیری وگرنه همین درد را خواهی داشت» یک دفعه انگار از زندگی ناامید شدم! مات و مبهوت دکتر را نگاه می‌کردم! گفت: متوجه شدی!؟ گفتم: دکتر شوخی می‌کنی؟ گفت: توضیح دادم، یک فرمول ساده است! خواستی، خودت را بزن به نفهمیدن…

با یک حالت وحشتناک رفتم مسجدی که اکثراً دکتر و استاد و… هستند، نماز که تمام شد، رسول را پیدا کردم، گفتم: رسول! کدام یک از این نمازگزارها دکتر است؟ گفت: چی شده؟ جریان را گفتم. خدا را شکر یک چیزهایی گفت که کمی امیدوار شدم! گفت: من خودم کلیه‌ام سنگ‌ساز است. چند سال است روزه می‌گیرم، مشکل خاصی نبوده. هر بار اذیت می‌کند اما نه آنقدر که بترسم. برای اینکه خیالت راحت شود، دکتر فلانی امشب نیست، شنبه می‌آید. بیا، آزمایش‌ها را بیاور، خواهد گفت که چه کار کنی…

خواهر و دامادمان هم که همین مشکل را داشتند، گفتند دو میلی‌متر چیزی نیست که نگران باشی. آب بیشتر می‌خوری و تحرکت را بیشتر می‌کنی، بعد که دفع شد، روزه می‌گیری…

حالا قرار است ببریم پیش یک متخصص و اگر سنگ دفع شد، سنگ را ببریم آزمایشگاه که ببینیم جنس سنگ از چیست و دلیل تولیدش چه بوده!؟

 

خلاصه که، عجب روزی بود امروز! عزرائیل در عرض ده دقیقه آمد جلو چشمم!

گه‌گاه، درد بد نیست! به محض مشاهده درد، ساعات و روزهای گذشته را مرور می‌کنم که ببینم چه غلطی کرده‌ام که تاوانش را پس می‌دهم. بیشتر، به جملاتی که دیشب به حاج خانم گفته بودم فکر می‌کردم که شاید دلش شکسته باشد (گفته بودم که متأسفانه زبانم مثل خنجر است و چقدر تاوان خنجر زدنش را داده‌ام!) و اشک می‌ریختم.
از آن طرف، در اورژانس و بیمارستان، مردمی که هر کدام یک درد داشتند را می‌دیدم و به قدرت خدا و ضعف خودمان می‌خندیدم!
از طرفی، زندگی را مرور می‌کردم: بی‌تحرکی! مشکلی که شاید همه هم‌رشته‌ای‌های من و چه بسا همه انسان‌های امروز، با آن مواجه باشند! وقتی صبح تا شب بنشینی روی یک صندلی یا زمین و یک ساعت ورزش نکنی و بالا و پایین نپری، عاقبتش همین می‌شود!

باید فکری کرد…

۵ پاسخ به “مهمان ناخوانده!”

  1. اناری ام گقت:

    ظاهرن در طب سنتی عله العلل ش خون کثیف است،
    و سودایی ها کثیف ترین خون را دارند!!

  2. علی گقت:

    سلام
    پدر من هم مشکل شما رو داشت و پس از کلی دکتر و دوا سنگ دفع شد.
    تو آزمایشگاه مشخص شد سنگ مورد نظر بخاطر نشستن زیاد و خوردن برنج هست.
    البته برای تحرک شما میبونید از کنسول xbox کمک بگیرید.

  3. حمید رضا گقت:

    سلام و تشکر.
    چند ماه پیش دو تا از دوستان داشتن می‌رفتن حجامت، دست ما رو گرفتن بکش‌بکش ببرن، ترسیدم نرفتم، این بلا سرم آمد!!
    اما داداشه که خون نمونه رو دیده بود، می‌گفت: خونت حرف نداشت! خون من سیاه بود!

  4. محمدمهدی گقت:

    سلام استاد!
    انشاءالله که بلا دوره و به حق این روزهای عزیز، به زودی شفای خیر و همراه با برکت پیدا می کنید.

    اون سنگ حداقل یک ماهه در حال تشکیله…. چه ارتباطی داره که شما دیشب با حاج خانوم بد حرف زدید آخه؟! شما که بهتر می دونید، شاید امتحان باشه یا فقط وسیله ای برای اجر و دجه و یا شاید نتیجۀ چشم زخم و یا اصلاً هیچ کدوم!

    خیلی هم به حجامت ربطی نداشته ها….

  5. اناری ام گقت:

    منم درست نمی دونم … ولی فقط رنگ نیست…

    http://shiateb.com/pages/?current=viewdoc&langid=1&sel=911

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها