برادر کوچکتر از اینکه زندگی بر وفق مرادش است دیشب همینطور پشت سر هم میگفت: خدایا شکرت، خدایا شکرت… (با اینکه کاملاً مذهبی است اما آن چیزی که باید باشد نیست؛ بنابراین در این مواقع به این شکر گفتنها شک میکنم که نکند مصداق «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ» باشد و مثلاً امروز درآمد خوبی داشته که اینقدر شاکر است!؟ یا حتی شاید یک کمک اساسی به مسجدی که در حال ساختش هستند شده!؟)
همان لحظه در حال رفتن به بیرون از خانه بودم، رفتم در حیاط، صدای همسایهی دیوار به دیوار (که اعتیادش پدر ما را درآورده) میآمد: خدایا شکرت، خدایا شکرت…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت: هر چند باید هر کس برداشت خودش را از این جریان داشته باشد اما هدف من علاوه بر نظرات دوستان، این بود: گاهی «شُکر» (شکری که به معنی رضایت از وضع فعلی باشد) یک عامل بازدارنده است! آن معتاد هم از وضعش راضی است، برادر من هم راضی است و این یعنی برادر من هم اگر جای او میبود و مثلاً جیره امروزش میرسید، راضی میبود و خدا را شکر میگفت!
باید ببینیم خدا را برای چه چیزی شکر میگوییم!؟ شکر که یک خروار پول (که عامل بدبختی من شده است) به من دادی؟ اصولاً آیا این پول یا این وضع فعلی که عامل هلاکت من است، شکر دارد؟ یا باید به جای شکر چیز دیگری گفت؟
یک موضوع دیگر هم اینکه در فکرم که اصلاً این «شکر» تعریفش چیست!؟ قربان خدا بروم، چه رنج وسیعی برای آن در نظر گرفته… همه میگویند «شکر»!
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 10:30 ق.ظ
اگر ایرادی ندارد با ادبیات این پست شما هم مخالفم و پیشنهاد می کنم یه اصلاحی (به قول ما کامپیوتری ها refactoring) بر روی آن انجام شود 🙂
(مثلا بشود یکی از اقوام ما … و بیان شود آن معتاد شاید خدایا شکرش از همین جنس باشد)
یا حق
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 10:36 ق.ظ
پهلوون، به آدمهاش چه کار داری!؟ نکتهش رو بگیر و رد شو… هر کس گفت نکته این مطلب چی بود جایزه داره
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 10:51 ق.ظ
اگر منظورت سوء تفاهم در مورد برادر من هست، مطلب رو کاملتر کردم که سوء تفاهم ایجاد نشه… (ایشون فرشتهست… فقط نکتهای در مطلب هست که باید درک بشه)
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 10:58 ق.ظ
سلام علیکم!
جایزه رو چون بعید میدونم بدید (تجربه شده) ما هم از نکته میگذریم…
اما
از شوخی که بگذریم، حجتالاسلام والمسلمین پناهیان یک سخنرانی دارن که من هفته ای برای شارژ روحیه ام گوش میدم و می گن: حتی اگر از زندگیتون راضی نیستین شکر خدارا بکنید و بگید خدایا راضی ام به رضای تو، حتما در این زندگی مصلحت هایی رو برام درنظر گرفتی، شکرت!
به نحوی، دل راضی و خشنود پیش خدا بردن میشه بهش گفت، ولو اینکه حتی از اتفاقات زندگی تون ناراضی باشید.
برادر شمام شاید خواستن همین مفهوم رو برسونن
نگران نباشید هر آدمی توی زندگیش مصداق های خودشو برای حرف زدن با خدا داره شاید حین شکر توی دلشون داشتن با خدا رازو نیاز میکردن و این شکر کردن سرآغاز شروع دردودل هاشون با خدا بوده
اون اقای معتاد هم به نوبه خودشون…
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 11:03 ق.ظ
شاید نکته ش این باشد : تو سختی ها باید خدا رو شکر کرد و شاد بود وگرنه تو خوشی که همه سر خوش اند
حمدهای زیبایی در دعاها هست، یکی از آن حمدها این است :
«بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کُلِّهَا عَلَى جَمِیعِ نَعْمَائِهِ کُلِّهَا»
خدایا من به همهی حمدها و “به همهی نعمتهای تو” شکر میکنم
منابع :
http://samtekhoda.tv3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1694:921212&catid=43:farahzadi&Itemid=300
http://lib.eshia.ir/27290/1/448
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 11:06 ق.ظ
نه، هیچ کدوم اون نکته ظریف که من مد نظرم بود نیست…
باید به عنوان مطالب و نوشتهها دقت کنید…
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 11:07 ق.ظ
خونه تون شمالیه 🙂
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 11:19 ق.ظ
البته شاید اگر خیلی هم به عنوان توجه نکنید بهتر باشه 🙂
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 12:12 ب.ظ
شما دارین برادرتون رو با اون فرد معتاد در قیاس قرار میدین.
که اون فرد معتاد شکر میکنه و خدای خودش رو داره برادر شماهم همینطور
(فکر کنم نزدیک شدم 🙂 ما نزدیک شدیم شما تیک تیک کنید 🙂 )
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 1:22 ب.ظ
سلام
مطالب دل نشین و پر محتوایی دارید
خوشحال شدم از آشنایی با این وب
یا حق
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 1:47 ب.ظ
با خوندن پستتون یاد این شعر افتادم:
دانه ی فلفل سیاه وخال محبوبان سیاه
هردو جانسوزند اما این کجا وآن کجا؟
عده ای سرب وگلول، عده ای میلیاردها
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا؟
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هر دو میسوزند اما این کجا وآن کجا؟
عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا؟
این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا؟
این یکی در عمق دجله، آن یکی آنتالیا
هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا؟
این یکی را گازخردل، آن یکی را گاز پارس
هردو با گازند اما این کجا وآن کجا؟
عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
هردو فعالند اما این کجا و آن کجا؟
باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب
هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا؟
آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک
هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا؟
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 10:37 ب.ظ
کی داده کی گرفته!جایزه شمارو میگم.
:)نکته هاهمین که درک بشه کافیه….
اول از همه میخوام بگم،من این متنو خیلی دوس دارم،شماهم دوست داشته باشید:خدا دوستدار آشناست ، عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت….
شکر فقط یک کلمست اگه حالتو خوب نکنه.فقط امیدوارم این شکرها از سر غرور نباشه،به این معنی که حتما لایقم که حالا…..
چهارشنبه 6 ژانویه 2016 در 11:20 ب.ظ
بعضی از ما فقط زمانی خداروشکر میکنیم که حکمتش مطابق با خواسته ما میشه .یعنی زمانی که زندگی بر وفق مراد ما میشه و این ممکن یه آزمایش باشه.(خوب یا بد برای ما) و اون موقعست که میگیم خدایا شکرت من چه کار خوبی کردم که اینقدر هوای منو داری.در صورتی که آدم باید یه کم هم شک کنه.
پنجشنبه 7 ژانویه 2016 در 2:26 ب.ظ
با سلام و عرض ادب، فکر کنم نکته مورد نظر مطلبتون اینه که گاهی ما احساس رضایت و شادی و سرمستی میکنیم از شرایط به وجود آمده، در حالی که این با رضایت خدامون خیلی فاصله داره، مثلا که شاید برادر شما بیشتر جنبه مادی مسائل رو دیده و ابراز خوشحالی کرده تا جنبه معنوی و این مقارن با تقرب به خداست چون که اخلاص نداره، مثل همون معتادی میمونه که حال خوشش از مواده و واقعی نیست، شما وقتی یه معتاد رو با اون وضعیتش دیدید که خدا رو شکر میکنه به این فکر افتادید که نکنه رضایت و خوشحالی برادرتونم یه حالتی مثل اون باشه که تو غفلت به سر میبره و خودش اینو نمیدونه و مشعوفه. ببخشید من دیگه نمیتونستم بهتر از این بگم، اما فکر نمیکنم نکته ی دیگه ای غیر از این داشته باشه
پنجشنبه 7 ژانویه 2016 در 2:34 ب.ظ
در یک کلام، این بیت به ذهنم رسید:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی / این ره که تو می روی به ترکستان است
دوشنبه 11 ژانویه 2016 در 6:47 ق.ظ
لطفا بگین جوابش چی میشه