امید من، اگر برای رسیدن به یک خیر، بین دو راهیای ماندی که یکی با آرامش (عدم عجله) همراه است و یکی عجله، صلاح خداوند (معمولاً) در راهی است که «عدم عجله» در آن است.
ــــــــــــــــــــــــــ
گاهی مثل امروز بین دو راه گیر میکنم: اگر بخواهم به راهپیمایی برسم باید قید غسل جمعه و آرامش را بزنم و عجله کنم که برسم و راه دیگر این است که بدون عجله بروم غسل کنم و با آرامش راه بیفتم. اگر به شروع راهپیمایی رسیدم که خوب، اگرنه در همان مسیر خودم راهپیمایی میکنم تا برسم… از این دو راهیها زیاد است… معمولاً راه باآرامش را انتخاب میکنم و بعد میبینم خداوند شرایط را طوری تنظیم میکند که به آن کار خیر بهموقع برسم! مثل امروز که با آرامش رفتم و دیدم دقیقاً به شروع حرکت مردم رسیدم (من فکر میکردم ساعت ۱۰ راهپیمایی شروع میشود ولی ظاهراً اعلام کرده بودهاند که ساعت ۱۱ است! و ۱۰:۳۰ حرکت کردند… یعنی درست است که باید دیر میرسیدم اما شرایط طوری تغییر کرد که بهموقع رسیدم…
نمونههایش زیاد است. مثلاً: الان بمانم و سخنرانی مسجد را گوش کنم و بعد بروم خانه به درس و کارها برسم یا بنشینم با آرامش سخنرانی را گوش کنم و بعد بروم؟ مثل همین حالا که برادر بزرگتر عجله داشت و زود بلند شدیم، میآییم، دقیقاً به همان اندازهی سخنرانی در ترافیک بودیم! اما اگر با آرامش مینشستیم و بعد میآمدیم، علاوه بر احترام به مجلس حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فیض بردن از سخنرانی، وقتی میآمدیم، میدیدیم هیچ کس پشت ترافیک نیست و چه بسا چراغ هم به محض رسیدن ما سبز است! (حالا میخواهی باور کن، میخواهی باور نکن!!)
دیدگاههای تازه