اکتبر 22 12
سبحان من، اکنون که مینویسم، تو ۶ ماه است که در شکم مادرت هستی 🙂
امشب خانه مامانجونت بودیم… پسر عمهات مهدیرضا هم بود… صحبت از این بود که میخواهد رتبه اول یا دوم کنکور شود… صحبتهایی رد و بدل شد و به این فکر میکردم که نقش پدر او در افکار و عملکرد او چیست؟ ناگهان یاد تو افتادم گل بابا. با خودم گفتم نقش من در زندگی محمد سبحان چه خواهد بود؟ آیا من پدری برای او خواهم شد که الگوی او شوم یا شیطان و هوای نفس، من را خدای ناکرده در زندگی پسرم بیتأثیر میکند!؟
پسرم، فقط بدان که نهایت تلاشم را کردم که برای تو بهترین الگو باشم اما اگر تا زمانی که تو این مطلب را میخوانی روزگار مرا عوض کرد، خواهش میکنم تو بهترین خودت باش…
دعا میکنم که نسل تو از تو به نیکی یاد کنند پسرم…
دعاگوی تو،
بابا حمید
دیدگاههای تازه