مدتی هست که به خاطر شوری بیش از حد آب شهرمان، از یک قنات در مسیر باغ، که آبی بینهایت گوارا و شیرین دارد میآورم، هم برای شکستن صورت در وضو و غیروضو و هم برای خوردن.
دیروز شک کردم که نکند مالکان قنات راضی نباشند و روی قبولی وضو و نماز تأثیر بگذارد، بنابراین گفتم وضو را با همان آب شهر بگیرم…
امروز رفتم مسجد، وسط نماز ظهر و عصر، حاج آقا بلند شد، احکام بگوید، چه حکمی!؟ حکم آب از نهرها و قناتها برای وضو!! چشمانم گرد شد! الحمد لله گفت: مشکلی ندارد، مگر اینکه شخص دقیقاً ذکر کرده باشد که راضی نیستم با این آب وضو بگیرید!
امروز در این فکر بودم که آیا صلاح هست که در کلاسها گاهی برخی آیات و روایات که بحث را شیرین میکند بخوانم یا این عادت را ترک کنم؟ به طور خاص یک جلسه از کلاسها به ذهنم آمد که آیاتی از سوره دخان را میخواندم…
شب رفتم مسجد، قرآنها را پخش کردند که صفحه امشب را بخوانند… دقیقاً همان آیات سوره دخان تلاوت شد…
فهمیدم که ظاهراً مورد تأیید است…
امروز روز عجیب و پر باری بود؛ (از سحر که به طور معجزهآسایی نماز شب که احتمال داشت قضا بشود و نشد، تا آخر شب…) یک حسی به من میگوید به خاطر این بود که دیروز مامان را بردم باغ حال و هوایش عوض شد و دعا کرد… ۲۲ / ۶ / ۱۴۰۴